به گزارش آفتاب صبح، جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: درباره اعتراضات روزهای اخیر که بعد از افزایش قیمت بنزین رخ داده است، 2 نکته ارزش تأمل دارد:
1 - "اعتراض حق مردم نیست"؛ به نظر من "اعتراض وظیفه مردم است". وقتی مردم ببینند فلان دولتمرد یا نماینده مجلس یا فلان رویکرد و سیاست و رفتار به زیان جامعه است، اگر اعتراض نکنند، نه فقط به خودشان که به آینده فرزندان شان نیز خیانت کرده اند. اعتراض به دولتمردان در ادبیات دینی، همان "نهی از منکر" است.
اعتراض اما با آسیب رساندن به دیگر شهروندان متفاوت است. در روزهای اخیر گزارش های فراوانی داشته ایم که برخی فروشگاه های متعلق به مردم مورد حمله قرار گرفته و غارت شده یا تعداد زیادی از بانک ها و پمپ بنزین ها به آتش کشیده شده اند.
واقعاً اگر به افزایش قیمت بنزین یا هر چیز دیگری اعتراض دارند، چرا اموال مردم را غارت و تخریب می کنند؟ این رفتارهای بدوی، اساساً ربطی به اعتراضات ندارد و نشان دهنده فاجعه ای به مراتب بزرگ تر از ناآرامی های اخیر است.
اعتراض حق مردم نیست! / آیا مردم فقط از افزایش قیمت بنزین شاکی اند؟ / دزد شده ایم؟
شاهدان عینی می گویند که بسیاری از همین شهروندان عادی که اساساً در اعتراضات نیز حضور نداشته اند، در غارت فروشگاه هایی مانند جانبو، افق کوروش،امیران و ... شرکت داشتند. این که سرقت و غارت برای بخش قابل توجهی از جامعه عادی شده است و افراد پرشماری بدون حجب و حیا و خجالت و در ملأ عام، اموال سرقتی از فروشگاه ها را روی دوش می گذارند و می روند، نشانه وحشتناکی از انهدام اخلاق در جامعه است.
باید ترسید از زیستن در جامعه ای که شمار قابل توجهی از شهروندان عادی اش که هر روز از کنارشان می گذریم، این ظرفیت را دارند که به طرفه العینی تبدیل به دزد و تبهکار شوند!
باید نگران بود از این که در جامعه ما افراد زیادی هستند که بانک را آتش می زنند بی آن که اعتنا کنند در طبقه بالای همین بانک، خانواده هایی زندگی می کنند که ممکن است جان و مال شان در آتش افروزی این ها از بین برود.
واقعاً کجاست آن جامعه انسانی و اخلاقی و حتی اسلامی ایران؟! چه بر سرمان آمده است؟! با این وضعیت، آینده فرزندان مان چه خواهد شد؟! من بیمناک فردای ایران هستم.
2 - بنزین بهانه ای برای اعتراضات و در کنار آن اغتشاشات اخیر است. بی هیچ تعارف و پرده پوشی باید گفت که درصد بسیار بالایی از مردم، نارضایتی های انباشته ای دارند و منتظر جرقه ای هستند تا خشم شان را ابراز کنند.
مردم تنها به افزایش سه برابری قیمت بنزین معترض نیستند به این که فلان مقام نزدیک به رئیس سابق قوه قضائیه، برای سال ها بزرگ ترین کارچاق کن دستگاه قضایی بوده و کسی هم متعرض اش نمی شد، اعتراض دارند، از این که برادر رئیس جمهور درگیر فساد مالی بوده است شاکی اند، از این خشمگین اند که فلان ابربدهکار بانکی با 4 هزار میلیارد تومان بدهی بانکی با اعمال نفوذ مقامات عالی و سابق قضایی از زندان و سپس از ایران می گریزد، از تبعیض های اقتصادی و سیاسی، سوء مدیریت ها، حیف و میل ها، بیکاری، روابط مخدوش کشورشان با جهان، افت ارزش پول ملی شان، سیاست های یک بام و دو هوا، حرف های بیهوده و اعصاب خرد کن برخی مسؤولان، بی ثباتی قوانین، موانع متعدد کسب و کار، گرانی های بی پایان و ... خشمگین هستند.
بنابر این، حتی اگر همین امروز بنزین به قیمت سابق برگردد و حتی ارزان تر هم شود، اصل نارضایتی ها باقی است و مترصد فرصتی دیگری برای بروز و ظهور.
هر بار که اعتراضاتی در کشور شکل می گیرد، مسوولان از لزوم توجه به مطالبات مردم می گویند ولی بعد از آرام شدن اوضاع، درها بر همان پاشنه سابق می چرخند.
اصلاحات جدی در ساختار تصمیم سازی های کلان، باز کردن فضای سیاسی برای حضور افراد و گرایش های جدید در ارکان حکومتی، مجازات بی محابای تعدادی از مسوولان بلندپایه ای که مرتکب فساد شده اند، کنار گذاشتن برخی مسوولان و جایگرین کردن نیروهای جوان، باز کردن فضا برای تشکیل و فعالیت احزاب و سندیکاهای واقعی، تضمین آزادی بیان، اصلاح روابط خارجی و ... کارهای واقعاً و واقعاً ضروری برای نجات کشور از بحران های آتی است.
کسانی که واقعاً دلسوز ایران، مردم و حتی نظام جمهوری اسلامی هستند، باید این تحولات را مطالبه و در صورت توان، اجرا کنند. پیمودن مکرر راه طی شده، همواره به مقصد پیشین منتهی خواهد شد.