به گزارش آفتاب صبح و به نقل از روابط عمومی شرکت مس ایران: «علی سامره» بهعنوان تنها فوتبالیست کرمانی که سابقۀ بازی در فوتبال اروپا را دارد و در دهۀ هشتاد شمسی، بازی با پیراهن پروجای ایتالیا در فضای لیگ این کشور موسوم به کالچو را تجربه کرده است و همچنین با توجه به حضور بلندمدت در فوتبال کشورهای حوزۀ خلیج فارس، یکی از بهترینهای فوتبال استان است که میتواند در این زمینه صاحبنظر باشد. سامره که هماینک هدایت تیم مس رفسنجان را بر عهده دارد، در گفتوگو با «عصر مس» بیشتر در رابطه با فضای کلی مدیریت فوتبال در ایران و همچنین مدیریت فوتبال در شرکت مس صحبت کرده است.
بهعنوان اولین سؤال؛ از اینجا شروع کنیم که به نظر شما مدیریت باشگاهداری در فوتبال ایران که عمدتاً زیر نظر نهادهای صنعتی و اقتصادی کشور انجام میگیرد، تا چه اندازه با مدیریت روز فوتبال دنیا انطباق دارد؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید ساختارهای فوتبال ایران و کشورهای دیگر را بررسی کرد. طبیعی است که عنوان کنم مدیریت باشگاهداری فوتبال ما با اکثریت کشورهای دنیا، بخصوص کشورهای صاحب عنوان در فوتبال دنیا، هیچ شباهتی ندارد و علت این موضوع نیز به ساختارهای کلان دولتی و اقتصادی در کشور ما و آن کشورها برمیگردد. در رابطه با این تفاوت ساختار، در مرحلۀ اول باید دیدگاههای دولتهای کشورها را نسبت به فوتبال بررسی کرد و خب مسلماً در حال حاضر دیدگاه دولت ما نسبت به فوتبال متفاوتتر از بسیاری از دولتهای این کشورهاست که فضای اقتصادی متفاوتی نیز برای فوتبال ایران بخصوص در عرصۀ باشگاهی ایجاد کرده است.
با این دیدگاهی که به آن اشاره کردید گمان میکنید روزی واقعاً پروسۀ انتقال فوتبال ایران از بخش دولتی به خصوصی بهطور واقعی اتفاق بیفتد؟
این اتفاق، موضوع غیر قابل تصور و غیر قابل رخدادنی نیست که در حد رؤیا یا آرزو به آن نگاه کنیم، بلکه هر زمان بخواهیم بسنجیم و ببینیم که آیا عزم واقعی برای این کار وجود دارد یا نه، باید به برنامهریزیهای انجامشده برای این پروسه نگاه کنیم. من در حال حاضر، برنامهریزی جدیای برای این کار نمیبینیم و از همینرو گمان نمیکنم این اتفاق فعلاً بهطور جدی رخ دهد.
با توجه به حضور چندسالهای که در باشگاه استقلال تهران داشتهاید، به نظر شما با انتقال پرسپولیس و استقلال به بورس و شکستن فضای دولتی بودن برای این دو تیم، آیا میتوان انتظار یک تحول اساسی در این زمینه را داشت؟
با توجه به بازخورد اجتماعی پرسپولیس و استقلال، طبیعی است که تصمیمگیریهای کلان برای این دو باشگاه میتواند فضای کلی فوتبال ما را با تحول روبهرو کند. ببینید؛ براساس الزامات بینالمللی، ما بر روی کاغذ تیمهای خود را خصوصی کردهایم تا دچار محرومیت نشویم، اما درواقع با خصوصیسازی واقعی در باشگاههایمان فاصلۀ دوری داریم. برای مثال، همین خصوصیسازی پرسپولیس و استقلال به نظر من فعلاً هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد؛ چراکه برنامهریزی و بسترسازی این کار را هیچگاه انجام ندادهایم.
بسترسازی مورد اشارۀ شما همان درآمدزایی در فوتبال ایران است؟
دقیقاً. برای درآمدزایی در فوتبال، زمینههای مختلفی لازم است. باشگاههای فوتبال در دنیا که هزینههای میلیارد دلاری خود را از بخش خصوصی تامین میکنند، صدها راه برای درآمدزایی خود تعریف و دنبال میکنند. من برای فوتبال ایران فقط به دو مورد اشاره میکنم و آن، بحث پخش تلویزیونی و کار آکادمیک برای پرورش بازیکنان و فروش آنها و درآمدزایی از این طریق است. در حال حاضر، بحث پخش تلویزیونی فوتبال ما هر زمان مطرح میشود، جنبۀ سیاسی پیدا میکند و کار به شورای امنیت ملی و نهادهایی از این دست کشیده میشود و عملاً مسکوت میماند.در زمینۀ آکادمیک و پرورش بازیکنان نیز اکثریت باشگاههای کشور کوچکترین استانداردی در این زمینه ندارند تا به درآمدزایی خود در این بخش مطمئن باشند.
پس باید بپذیریم که فوتبال دولتی تنها راه نجات فوتبال باشگاهی حال حاضر ماست؟!
من فکر میکنم که باید در فوتبال دولتیزدۀ فعلی ما، در ابتدا بستر درآمدزایی برای باشگاهها فراهم شود و باشگاههای ما در همین فضا که پول دولت را پشت سر خود دارند، درآمدزایی را تمرین کنند و بعد منتظر ورود بخش خصوصی باشیم. تا زمانی که بستر درآمدزایی باشگاههای ما فراهم نباشد، نباید هم منتظر ورود بخش خصوصی عاقل به مدیریت فوتبال کشور -که بهدنبال افزایش درآمد خود است- باشیم؛ بلکه باید از این فضای دولتی نهایت استفاده را برای بسترسازی و تمرین مدیریت باشگاههایمان در جهت درآمدزایی داشته باشیم و استفادۀ مفیدی از این موضوع کنیم. البته بهطور کلی، من منکر یا مخالف ورود کلی نهادهای اقتصادی وابسته یا نزدیک به دولت در فوتبال باشگاهی کشور نیستم، بلکه معتقدم در ابتدا باید فضا رقابتی شود و در فضایی که رقابت برای درآمدزایی فراهم شده است، نهادهای اقتصادی دولتی در کنار نهادهای اقتصادی خصوصی برای درآمدزایی بیشتر از فوتبال، بهعنوان یک صنعت، با یکدیگر رقابت کنند؛ کاری که در فوتبال تمام کشورها رخ میدهد و فضای اقتصادی فوتبال محل رقابت سالم نهادهای دولتی و خصوصی با یکدیگر است؛ اما همانطور که اشاره کردم، این موضوع در ابتدا به دیدگاه دولت به فوتبال بستگی دارد و سپس برنامهریزی و نحوۀ اجرای آن مهم است، تا متوجه شویم به چه اندازه برای مدیریت فوتبال باشگاهی کشور عزم جدی در این زمینه داریم.
به تمرین مدیریت فعلی باشگاههای کشور برای کسب درآمد اشاره کردید. با توجه به اینکه فضای فوتبال خارج از ایران را تجربه کردهاید و همچنین در فوتبال کشور، هم در باشگاههای مس حضور داشتید و هم در خارج از این باشگاه؛ تا چه اندازه ورزش و فوتبال مس در این راستا حرکت کرده است تا تمرین درآمدزایی کند؟
من در چند سال اخیر در ورزش مس حرکتهای جدی در این زمینه دیدهام و مصداقهای آن را در فوتبال دو باشگاه مس کرمان و مس رفسنجان مشاهده کردهام. در ابتدا باید به روند ساختوساز ورزشگاههای اختصاصی مس در این دو شهر اشاره کنم که شاید اصلیترین بازوی این دو باشگاه برای درآمدزایی باشند. شما برای کسب درآمد باید بستر لازم را داشته باشید و ورزشگاه اختصاصی یکی از مهمترین این بسترهاست که در دو شهر کرمان و رفسنجان این موضوع وجود دارد و من امیدوارم زودتر با اتمام این پروژهها درآمدزایی این باشگاهها نیز آغاز شود. دوم، حرکت این دو باشگاه در زمینۀ آکادمیک و توجه به تیمهای پایه بوده است که دو باشگاه مس کرمان و مس رفسنجان واقعاً در چند سال اخیر در زمینۀ پرورش بازیکنان، بسیاری از استانداردهای لازم را رعایت کردهاند. ثمرۀ حرکات آغازشده از دوسه سال قبل، مسلماً در سه، چهار سال آینده نمود پیدا خواهد کرد. شاخصهای دیگری هم وجود دارد که همانند این دو موضوع نشان میدهد تفکری در ورزش مس حاکم شده است که قصد تمرین درآمدزایی برای این دو باشگاه را دارد.
معمولاً یکی از دلایل عمدۀ مشکلات درآمدزایی در فوتبال ایران، همان بحث تغییر و تحولات آنی و گستردۀ مدیران و مربیان در فوتبال باشگاهی ماست. با وجود این تفکر، تا چه اندازه فکر میکنید پروژۀ درآمدزایی باز هم در ورزش مس جواب دهد؟
اتفاقاً یکی دیگر از شاخصهای مد نظر من برای رخ دادن این اتفاق مثبت در ورزش مس، همین موضوعی است که به آن اشاره کردید. در چند سال اخیر با همان تفکر مثبتی که بر ورزش مس حاکم شده است، اصلاً تمایل به تغییرات گسترده و یا هزینهکردهای کلان زودبازده که یک ریسک بزرگ برای ورزش و فوتبال است، وجود نداشته و احساس کردهام که ورزش مس به هزینهکردهای منطقی و انضباط مالی همراه با بسترسازیهای لازم اعتقاد پیدا کرده است. شاید ورزش مس میتوانست خیلی راحت امتیاز یک تیم فوتبال لیگ برتری را برای خود خریداری کند، اما همینکه اعتقاد مقامات ورزش مس به شکل دیگری است جای تأمل بیشتر دارد. خوشبختانه در سالهای گذشته مشاهده کردیم که مدیران ورزشی مس نسبت به انتخابهای خود اعتقاد دارند و افراد را براساس این اعتقاد انتخاب میکنند و به تصمیمگیریهای آنها نیز ایمان دارند. ببینید؛ بسترسازی در فوتبال برای رسیدن به یک موفقیت بلندمدت به یک یا دو سال ختم نمیشود. زمانی که سازهای فرومیریزد مدت زیادی فقط آواربرداری آن زمان نیاز دارد و سپس باید بستر لازم و فونداسیون کار گذاشته شود و بعد تازه آن سازه رو به صعود ساخته شود. اگر شما با هزینهکرد بسیار قصد داشته باشید روی همان آوار مجدداً سازهای بسازید ممکن است چند سالی چند طبقهای هم بالا بروید، اما نسبت به هزینهای که کردید کار بسیار پرریسکی انجام دادهاید و در نهایت ساختمان شما هم فرو میریزد. این مثال را زدم تا متوجه شوید روند حرکتی ورزش مس نیاز به صبر و حوصله دارد. من معتقدم که هماکنون بسترهای لازم برای موفقیت ورزش مس بنا گذاشته شده است و در سالهای آتی ورزش مس روند موفقیت پایداری را با این وضعیت ادامه میدهد، اما این موضوع نیاز به ثبات تفکر و ثبات ذهنیت مدیریت دارد. موضوعی که خوشبختانه در ورزش مس شاهد آن هستیم و زمانی که مدیران ورزش باشگاهی مس صحبت از زمانهای چندساله برای رسیدن به موفقیت میکنند، نشان میدهد که آنها کاملاً به این روند معتقدند.
اما به هر شکل، قبول دارید که بحث نتیجهگرایی در فوتبال زمینه را برای ایجاد حواشی فراهم میکند؟ کما اینکه برای دو تیم مس کرمان و مس رفسنجان در رقابتهای لیگ یک این فصل حواشی بهوجود آمد...
نتیجهگرایی صرف، آفت فوتبال است. من نمیگویم که نتیجه در فوتبال نادیده گرفته شود، اما صرف نتیجهگرایی با هزینههای کلان نیز اصلاً نمیتواند منجر به موفقیت پایدار شود. شاید در سالهای آتی که مردم موفقیتهای پایدار تیمهای فوتبال مس را مشاهده کردند بیشتر متوجه شوند که سختیکشیدنهای امروز ارزش چند برابری نسبت به شادیها و موفقیتهای مقطعی و زودگذر را داشته است؛ به شرط آنکه این روند تا حصول موفقیت پایدار ادامه داشته باشد. در رابطه با نتیجه، در همهجای دنیای فوتبال این موضوع وجود دارد. به هر صورت، وقتی فضایی فراهم میشود که دست عدهای از برخی منافع کوتاه میشود، به صرف نتیجهگرایی درصدد حمله به یک مجموعۀ باشگاهی میشوند و البته خیلی راحت میتوان از روی صحبتهای آنها متوجه شد که از روی دلسوزی هجمه و حملات خود را مطرح میکنند یا غرض دیگری دارند. حساب دلسوزیها و حتی عصبانیت هواداران واقعی و اکثریت مردم جداست، اما زمانی که شما میبینید عدهای با هر نتیجهای -چه برد، چه مساوی و چه باخت- برای تیمهای مس رفسنجان و مس کرمان حاشیه درست میکنند، میتوانید خیلی راحت به این قضیه پی ببرید که بحث آنها دلسوزی برای روند موفقیت تیم نیست. عدۀ اندکی در کنار دو تیم مس رفسنجان و کرمان، با فضای فکری مثبتی که وجود دارد نمیتوانند به منافع زودگذر خود دست پیدا کنند و طبیعی است که برخلاف روند فکری ورزش مس، عمدۀ حرکت خود را در نتیجهگرایی بگذارند و صحبتهای غیرمنطقی در این زمینه طرح کنند.
فضای رقابتی که در صحبتهای قبل به آن اشاره کردید بهنوعی در استان کرمان وجود ندارد؛ یعنی بهنوعی با وارد نشدن بنگاههای اقتصادی دیگر به ورزش استان کرمان، بهنوعی مس در این زمینه تنها شده است؛ در صورتی که اگر این بنگاهها که تعدادشان در استان کم هم نیست به ورزش حرفهای استان وارد میشدند شاید فضای کار برای ورزش مس نیز بهنوعی راحتتر میشد. این موضوع را قبول دارید؟
دقیقاً. فضای استان کرمان یک فضای خاص است و من معتقدم که با وجود پتانسیل اقتصادی که استان دارد، ورزش کرمان خیلی کم از آن منتفع شده است. حالا که بنگاههای اقتصادی مثل مس یا گلگهر، با وجود همۀ دشواریهای اقتصادی خود، در استان سرمایهگذاری ورزشی کردهاند؛ یعنی اینکه سایر نهادها و کارخانهها نیز میتوانند به خاطر مردم استان و همان بحث مسئولیت اجتماعی خود به این زمینه وارد شوند. مردم استان کرمان بهعنوان پهناورترین استان باید چند باشگاه حرفهای در شهرهای خود ببینند تا از تبعات اجتماعی مثبت آن سود ببرند. شما حساب کنید که مثلاً در شهر کرمان یا رفسنجان باشگاه دیگری هم مثل باشگاههای مس وجود داشته باشد؛ کمااینکه در تبریز و اصفهان و اهواز این اتفاق میافتد؛ مطمئن باشید این فضای رقابتی در عرصۀ ورزش حرفهای باعث تحول مثبت اساسی در فضای اجتماعی، اقتصادی، ورزشی و حتی سیاسی استان خواهد شد.
موضوع دیگری که در ورزش مس محل بحث و نظر است فعالیت دو تیم فوتبال موازی است. برخی معتقدند که وجود یک تیم فوتبال برای ورزش مس، بیشتر میتواند به موفقیت این رشته کمک کند. نظر شما در اینباره چیست؟
من به این موضوع اعتقاد ندارم؛ چراکه فکر میکنم اگر برنامهریزی درست برای درآمدزایی از فوتبال وجود داشته باشد اتفاقاً وجود تیمهای فوتبال بیشتر میتواند فضای موفقیت ورزش یک مجموعه را بیشتر گسترش دهد. فراموش نکنیم که هیچ رشتۀ ورزشی مثل فوتبال نمیتواند بر روی ساختارهای اجتماعی یک شهر اثر بگذارد؛ از همینرو معتقدم که با برنامهریزیهای اصولی نهتنها نباید تیمهای فوتبال را کم کرد که باید با یک بستر لازم برای درآمدزایی از تیمهای فوتبال، هر شهر مستعد را به یک تیم فوتبال حرفهای مجهز کنیم.
با تشکر از وقتی که برای این گفتوگو در اختیار ما گذاشتید؛ صحبتهای پایانی شما را میشنویم.
من هم از فرصتی که برای این گفتوگو در اختیارم گذاشته شد تشکر میکنم و جا دارد در پایان از مقامات ارشد شرکت ملی صنایع مس ایران و در رأس آن از آقای مرادعلیزاده که با دیدی مثبت به ورزش نگاه حرفهای دارند تشکر کنم و از آقای دلاوری که زمینۀ این فعالیت حرفهای را تداوم میبخشند نیز تشکر کنم. من لازم میبینم که از این فرصت استفاده کنم و چند نکته را در رابطه با تیم مس رفسنجان در این فصل توضیح بدهم؛ نخست اینکه با تفکر و دیدی که آقای محمودینیا بهعنوان مدیرعامل باشگاه مس رفسنجان نسبت به روند کاری این تیم داشت، مقرر شد طی روندی سهساله ما به اهداف خود دست پیدا کنیم. ما در فصل اول حضور خود در تیم مس رفسنجان یک جایگاه تکرقمی در جدول را مد نظر قرار داریم و در این فصل باید نقاط ضعف و بهنوعی پرتیهای تیم فوتبال مس را شناسایی کنیم و در سال دوم نسبت به رفع آنها و صعود در جدول اقدام کنیم و در نهایت در سال سوم، صعود به لیگ برتر را بهعنوان هدف در دستور کار بگذاریم. قطعاً این برنامهریزی با ریز جزئیات و بررسی همۀ مسائل پیش رفته است و نیاز به فرصت برای اجرایی شدن دارد. باید به همۀ مردم رفسنجان و هواداران این تیم این اطمینان را بدهم که برنامهریزی ما برای رسیدن به موفقیت کاملاً حرفهای و همهجانبه است و آنها اصلاً نباید تحت تاثیر جوسازیهای عدهای محدود قرار بگیرند؛ با قرار گرفتن در کنار تیم مس رفسنجان، در نهایت هدف همگانی و بلندمدت و البته دامنهدار ما بر روی این بستر فراهم خواهد شد.