کد خبر : 105746 تاریخ : ۱۳۹۷ چهارشنبه ۹ خرداد - 11:45
از پدر و مادران غیرمسؤول تا معلمان، دولت و مجلس آزار جنسی دانش آموزان، فقط یک متهم ندارد آیا تنها مجرم و یا محیطی که این فعل غیراخلاقی در آن رخ‌داده شایسته سرزنش اند؟ قطعا نه. پدران و مادران زیادی هستند که به کودکان کم سن و سال خود افتخار می‌کنند چون از سن 3 سالگی یاد گرفته‌اند با تاچ گوشی‌های هوشمند وارد گالری عکس‌هایشان شوند و یا بازی‌های موبایلی انجام دهند...

آفتاب صبح به نقل از عصر ایران، روایت یک مدیر مدرسه با 400 دانش‌آموز از رفتار جنسی دو کودک:

سرویس بهداشتی در حیاط مدرسه قرار دارد . بین سرویس بهداشتی و دیوار اصلی مدرسه فاصله‌ی کوچکی است در امتداد سرویس بهداشتی.

در یکی از روزها که همه‌ دانش‌آموزان در کلاس‌هایشان حضور داشتند حرکت دو دانش‌آموز به سمت سرویس بهداشتی از دوربین مداربسته‌ مدیر مدرسه رصد شد و به‌طور اتفاقی دیدیم که دانش‌آموزان به‌جای رفتن به داخل سرویس بهداشتی به سمت آن راه باریک رفتند. معاون انضباطی بعد از حضور در آن منطقه با صحنه‌ای شوک‌آور مواجه شد و دید که دو دانش‌آموز پسر مشغول حرکات جنسی هستند. آن‌ها دانش‌آموزان باانضباط «کلاس ششم ب» مدرسه ما بودند.

وقتی پرس‌وجو کردیم رد پای چند دانش‌آموز دیگر هم در این ماجرا کشف شد. وجه مشترک اکثر آن‌ها داشتن گوشی‌های موبایل هوشمند بود. این کودکان با گریه توضیح دادند آن حرکات را بعد از دیدن فیلم‌های پورنو در گوشی تقلید می‌کردند.

ما آن مخفیگاه را بستیم و به پرسنل مدرسه درباره مراقبت‌های بیشتر آموزش و تذکر دادیم اما واکنش خانواده‌ها بعد از مطلع شدن درباره ماجرا عجیب بود. ابتدا ما را متهم به دروغ‌گویی کردند و گفتند بچه‌های آن‌ها «معصوم»‌تر از آن هستند که درباره این مسائل بدانند و سپس صرفا ما را مقصر دانستند.

مقصر این‌که چرا آن راه باریک را نبستیم. وقتی هم تلاش کردیم به‌صورت سربسته درباره موضوع به بچه‌های مدرسه آگاهی بدهیم عده زیادی از والدین با شدیدترین شکل ممکن به دفتر مدیریت هجوم آوردند که چرا ذهن بچه‌هایمان را «خراب» می‌کنید».(بخشی از گفت‌وگوی نگارنده با مدیر یک مدرسه پسرانه درباره اوضاع مدارس)

معصومیت ازدست‌رفته کودکان؟

«شاید باورکردنی نباشد که یکی از دغدغه‌های ما در مدرسه نه صرفا کیفیت آموزشی و درگیری‌های هیجانی بچه‌ها که حضور چندنفره‌ی آن‌ها در سرویس بهداشتی و کلاس‌ها در زنگ ورزش یا تفریح است.

بعد از 20 سال فعالیت آموزشی معتقدم که دانش‌آموزان دیگر «معصوم» نیستند چون ما مجبور شده‌ایم برای آن‌ها «بپا» بگذاریم تا لباس همدیگر را از تن خارج نکنند! شوخی‌های این بچه‌ها از لمس بدن یکدیگر تا فحش‌های رکیک جنسی و تلاش برای کشاندن همدیگر به مخفیگاه هرروز حال من را بد و بدتر می‌کند».(بخشی از گفت‌وگوی نگارنده با معاون انضباطی یک مدرسه غیرانتفاعی دخترانه)

سواد تکنولوژی و اینترنتی دانش‌آموزان از معلمان پیشی گرفته است

۱۰۸ هزار مدرسه در ایران برای آموزش ۱۳.۵ میلیون دانش‌آموز وجود دارد و حدود یک‌میلیون معلم کار آموزش این کودکان و نوجوانان را بر عهده‌ دارند.

«بسیاری از معلمان فاقد اطلاعات لازم درباره تکنولوژی و حتی طرز استفاده از گوشی‌های موبایل هوشمند هستند. وقتی کامپیوتر مدرسه و یا حتی گوشی موبایل معلمان مشکلی ابتدایی پیدا می‌کند پسرم یا دانش‌آموزان دیگر باید آن را حل کنند چون از 10 معلم و دو معاون و یک مدیر هیچ‌یک قادر به حل آن مشکل نیستند.

سواد تکنولوژی و اینترنتی دانش‌آموزان از معلمان پیشی گرفته است و دانش‌آموزان به همین دلیل هنگام تدریس اعتماد و علاقه‌ای به تدریس و مثال‌های قدیمی شده معلمان ندارند».(اظهارات یک عضو انجمن اولیا و مربیان که مادر دو دانش‌آموز در مقطع راهنمایی و دبیرستان است)

جملات 8 ریشتری پدران و مادران و آزار جنسی کودکان


خبر آزار جنسی گروهی از دانش‌آموزان مدرسه‌ای در غرب تهران از سوی معاون مدرسه بار دیگر انگشت اتهام را به سمت آموزش‌وپرورش و معلمان دراز کرده است. خبری که احساسات هر شنونده‌ای را جریحه‌دار می‌کند و می‌تواند اعتماد عمومی را نسبت به یکی از مهم‌ترین نهادهای کشور خدشه‌دار کند. از ارشدترین مقام کشور تا وزیر آموزش‌وپرورش و کاربران شبکه‌های اجتماعی عصبانی هستند و خواستار رسیدگی.


آیا در این قبیل ماجراها و نه صرفا موضوع اخیر، تنها مجرم و یا محیطی که این فعل غیراخلاقی در آن رخ‌داده شایسته سرزنش است؟

قطعا نه. به‌طور مثال پدران و مادران زیادی هستند که به کودکان کم سن و سال خود افتخار می‌کنند چون از سن 3 سالگی یاد گرفته‌اند با تاچ گوشی‌های هوشمند وارد گالری عکس‌هایشان شوند و یا بازی‌های موبایلی انجام دهند.

تعداد دیگری از پدران و مادران که اتفاقا کم تعداد نیستند در سن پایین و حتی 7/8 سالگی برای بچه‌هایشان گوشی‌های هوشمند خریده‌اند و با اینترنت نامحدود و بدون کمترین نظارتی در اختیارشان گذاشته‌اند تا «دست ازسرشان بردارند».
برخی‌ از این پدر و مادران در طول روز درگیر یک‌لقمه‌نان هستند و تعدادی دیگر عاصی از درخواست توجه کودکانشان هنگام حضور مداوم آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی و سرگرمی‌های دیگر، گوشی‌شان را جلوی‌ کودک پرت می‌کنند تا «ساکت شود».

آن‌ها معتقدند دلیلی ندارد کمبودها و سختگیری‌های پدران و مادرانشان را برای فرزندانشان تکرار کنند.

سن این پدران و مادران عموما حدود 40 سال است و بسیار مدرن می‌پوشند و می‌خورند و مسافرت می‌روند و «جملات 8 ریشتری» تربیتی و مقایسه وضعیت نامناسب آموزشی در ایران با جهان را در شبکه‌های اجتماعی برای هم فوروارد می‌کنند.

بی‌مسئولیتی بعضی از پدران و مادران در کنار مدیران ایران در حالی است که در بسیاری از کشورها سن استفاده از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی برای کودکان حداقل ۱۳ سال است و اخیرا در بعضی از کشورها به ۱۶ سال افزایش‌یافته است.آن‌هم در شرایطی که عموما از برنامه‌های محدودکننده برای کودکان استفاده می‌کنند و اجازه می‌دهند که فقط از سایت‌های مخصوص سن خود بازدید کنند.

اما در اینجا به غیرمسئولانه ترین شکل ممکن و بدون نظارت گوشی موبایل، تبلت و لپ‌تاپ‌های متصل به دنیای بی‌مرز اینترنت را در اختیار کودکان قرار می‌دهند تا هر تصویر و فیلمی را مشاهده کنند و بدون نظارت از اطرافیان و هم‌مدرسه‌ای‌ها فیلم و عکس‌های جنسی کاملا نامناسب با سن خود دریافت کنند.

 

گزینش معلم از تکه‌های کفن میت تا سلامت روان

گفته شد که حدود یک‌میلیون معلم در مدارس ایران مشغول فعالیت هستند. چند معلم هنگام گزینش به‌جز پاسخ به سوالات عجیب مانند برشمردن تکه‌های کفن میت و مسائل سیاسی و عقیدتی با سوالاتی پیرامون سلامت روان و جنسی مواجه شده‌اند؟ آن‌هم معلمانی که اکثرا خود محصول یک جامعه نه‌چندان سالم هستند.

روز گذشته اعلام شد که فیلم تعرض به گروهی از دانش‌آموزان در مجلس به نمایش درآمد و هرکدام از نمایندگان مجلس ابراز تاسف کردند و هشدار دادند و خواستار حضور وزیر آموزش‌وپرورش در مجلس شدند.

نمایندگانی که سال‌هاست آموزش‌وپرورش در اولویت بودجه‌ریزی‌شان نیست؛ درست مانند دولت.

شرم‌آور است اما سال‌هاست که سرانه هر دانش‌آموز در مدارس دولتی ایران هزار تومان و حتی کمتر است.

نکته عجیب فقط این نیست.در عین حال آموزش‌وپرورش به مدیران مدارس می‌گوید که هزینه‌های جاری مدرسه بر عهده خودتان است.

هزینه‌های جاری مدرسه در 9 ماه تحصیلی شوخی‌بردار نیست. پول آب، گاز، برق، تعمیرات موردی و... نمایندگان مجلس مطلع هستند که آموزش و پروش در اوایل هرسال تحصیلی بخشنامه صادر می‌کند که مدیران حق دریافت وجه از اولیا را هم ندارند.

ازاین‌دست بخشنامه‌ها در حین سال تحصیلی هم صادر می‌کند. واقعا این حجم از تزویر و ریا در یک محیط آموزشی روان و انگیزه‌ای برای آموزش کیفی باقی می‌گذارد؟

بسیاری از پدران و مادران هم به طرز عجیبی نسبت به درخواست کمک به مدرسه موضع می‌گیرند آن‌ها ممکن است روزانه 5 هزار تومان برای خرید تنقلات در اختیار کودکانشان قرار دهند اما وای به‌روزی که نامه یا پیغامی مبنی بر همیاری یا هدیه به مدرسه به دستشان برسد.

آن‌ها فریاد سر می‌دهند و برای پیگیری موضوع راهی دفتر مدیران اداره آموزش‌وپرورش می‌شوند تا مدیر متخلف مدرسه را بازخواست و حتی برکنار کند.

نمایندگانی که روز گذشته فیلم مربوط به ماجرای تعرض به دانش آموزان را دیدند حتما نسبت به حقوق معلمان که یکی از پایین‌ترین دریافتی‌ها بین مجموعه‌های دولتی و حاکمیتی است باخبر هستند.

آن‌هم درحالی‌که ساعات کار مفید بسیاری از کارمندان در ایران روزانه حدود دو ساعت است که بر این اساس در طول هفته به ۱۱ ساعت هم نمی‌رسد. درحالی‌که در کلاس درس بعضی از معلمان 40 دانش‌آموز حضور دارد و بسیاری‌شان زیر سقف‌های غیراستاندارد تلاش می‌کنند تا بچه‌ها باسواد شوند.

این نمایندگان تاکید کردند که تا پایان سال 97 آموزش‌وپرورش حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارد در همان حال خبری از حضور مشاوران و مربیان پرورشی زبده در مدارس نیست. تا صحبت از مربی پرورشی می شود اما ذهن ها به سوی مربیان ایدیولوژیک می رود حال آن که منظور پرورش روح و ذهن بچه هاست نه الزاما آموزش های ایدیولوژیک.

 البته آموزش‌وپرورش می‌گوید که برای برخی از معلمان دوره‌های ضمن خدمت و کمک‌آموزشی برگزار می‌کند. اما این دوره‌ها عموما باری به هر جهت و صرفا رفع تکلیف محسوب می‌شود و نه ارتقای دانشِ ‌آموزشی و ارتباطی تازه. نگاه بسیاری از معلمان و کادر مدارس ایران به‌جای آموزشی بودن عرف گرا است.

به اتفاقات رسانه‌ای شده سال‌های اخیر در مدارس توجه کنید؛ از کوتاه کردن تحقیرآمیز مو تا تنبیهات عجیب بدنی. به نظر می‌رسد برخی از آن‌ها همچنان آموزه‌های مکتب‌خانه‌ای را ارجح‌تر از متدهای روز آموزشی و تربیتی می‌دانند.

خطر جدی مانند بحران بزرگ اخلاقی در ایران

موج به وجود آمده هم طی روزهای آینده فراموش می‌شود مانند ده‌ها مورد تکان‌دهنده‌ی دیگر در ایران. اما باید بپذیریم که کشور ما با بحران بزرگ اخلاقی در تمام بخش‌ها مواجه است.

سلامت جنسی بسیاری از افراد با علامت سوالهای متعدد مواجه شده است. این را نه‌فقط آمارهای رسمی که آمارهای غیررسمی و بولتن‌های ویژه مدیران تائید می‌کند.

آموزش حلقه مفقوده ایران است. آموزش علمی و بومی‌شده و نه بخشنامه‌ای و آنچه در کشورهای دیگر مطابق فرهنگ آن‌ها وجود دارد.

گفته می‌شود سن مناسب شروع آموزش‌های آگاه ساز به کودکان درباره مسائل مختلف ازجمله سوءاستفاده‌های جنسی دوره پیش از دبستان است اما وقتی بسیاری از مناطق ایران فاقد مهدکودک است و تعداد زیادی از مهد‌ها و محیط‌های پیش‌دبستانی در ایران فاقد ابتدایی‌ترین امکانات آموزشی هستند و مربیانشان با کمترین دانش و حقوق شادی و بازی را از آن‌ها سلب کرده و برای کودکان فضای پادگانی ایجاد می‌کنند چگونه می‌توان انتظار عملی شدن چنین مسائل مهمی را داشت؟

باید بپذیریم در ایران تنها حاکمیت و شرعیات مانع طرح مباحث عمومی مانند آگاهی دادن درباره مسائل جنسی نیست.

بسیاری از جوانان تحصیل‌کرده و پدران و مادران جوان هم به‌شدت نسبت به حد و حدود و مسائل تربیتی صحیح ناآگاه هستند.در کنار معلمان و آموزش‌دهندگان این سرزمین، آن‌ها هم باید یاد بگیرند تا چرخه معیوب موجود در ایران اصلاح شود.