گفتگو: زهرا عزتی
سیاوش دیهیمی، از مفاخر استان همدان، زاده سال ۱۳۱۹ در کرمانشاه و فارغالتحصیل کارشناسی روانشناسی و علوم تربیتی در تهران است، وی قبل از انقلاب در همدان به استخدام آموزش و پرورش درآمده و در همدان ماندگار شد. سیاوش دیهیمی در حوزههای گوناگون فرهنگی و هنری خصوصاً هنر موسقیی سنتی و همچنین شعر و ادبیات مشغول به فعالیت بوده و طی این سالها ریاست انجمن موسیقی و انجمن ادبی میلاد را برعهده داشته است. الوند به بهانه انتشار کتاب «سیوپنج قطعه برای تار و سهتار» گفتگویی با ایشان انجام داده که در ادامه میخوانید:
*ابتدا مختصری از خود بگویید و چگونه به موسیقی علاقهمند شدید؟
بنده در کودکی با ساز تار آشنا بودم، پدرم نوازنده تار بود، یکی از سازهای سنتی ایران که غالباً بیشتر از ساز های دیگر در مرکز توجه بوده، در آن زمان، نواختن را از دبستان شروع کردم؛ بدون کتابی یا نت موسیقی تنها از طریق گوش شروع به یادگیری و در ادامه علاقهمند به موسیقی شدم. بعدها از کتابهایی که در کتابخانه مرکزی پیدا میکردم نتهای موسیقی را نسخهبرداری میکردم، در کل بنده نت و ردیف را خودم کشف، تمرین و کار کردم و در طول عمرم استادی جز استاد پرویز پورناظری که ۴ الی ۵ جلسه در کنارشان بودم نداشتم. اواخر دهه ۴۰ نیز به دعوت از وزارت فرهنگ هنر آن زمان شروع به تدریس موسیقی کردم.
* از کتاب جدیدتان برایمان بگویید و از آثار پیش از این
قبل از انقلاب یک کتاب درسی در حوزه روانشناسی با کمک دوستانم نوشتم، در سال ۹۶ نیز کتابی را که مجموعهای از ۸۳ رباعی است با نام غیر از تو کجا سراغ دارم ای عشق به چاپ رساندم. کتاب جدیدی که این روزها رونمایی میشود، جمعآوری ۳۵ قطعه از قطعاتیست که طول زندگیام خصوصاً دوران تدریس موسیقی ساختهام. نوشتن این کتاب از سال ۹۸ شروع شد و امسال به چاپ رسانده شد و امیدوارم برای هنرجوها مفید باشد.
* این دست کتابها هم فضای مکتوب موسیقی را پر بارتر میکند و هم به ثبت آثار کمک میکند، هنرجوها هم بیشتر و دقیقتر میتوانند از قطعات استفاده کنند؛ درست است؟
قطعاً همینطور است، هرچقدر که اطلاعات هنرمند در زمینه کاری خود بیشتر باشد، بیشتر به طی کردن مسیری که پیش رویش است کمک میکند. در مورد هنرجوها هم این صدق میکند.
* حس و حال موسیقیدان در لحظهای که اثری را خلق میکند، خیلی مهم است، احتمالا این 35 قطعه برای شما حکم همین احساس ناب را دارد در زمان آفرینش آنها؟
بله همینطور است، موسیقیدانها هم مانند هر هنرمندی زمانی که اثری را خلق میکند که به اصطلاح به آن بداهه نیز میگویند و حس لذت بخشی که در زمان بداهه نوازی و خلق قطعه به وجود میآید را روی کاغذ مینویسند یا ضبط میکنند و تا آنجایی که ذوق هنری اجازه دهد آن را اصلاح و زیباتر میکنند. این 35 قطعه هم برای من حکم همین را دارد. در واقع میشود گفت 35 قطعه از زندگی است.
توصیه شما برای کسانی که میخواهند وارد عرصه موسیقی شوند چیست؟
اگر واقعا علاقه به کار خود دارند وارد شوند، راه موسیقی طولانیست و انتها ندارد، باید عاشق و تشنه یادگیری باشند.
وضعیت هنر به طور کلی در همدان در چه سطحی است؟
در قرون اخیر قاعدهی دنیا بر این است که آدمهای بزرگ به سمت پایتختها بیشتر گرایش دارند و طبیعی است که همدان به لحاظ کیفی سطح پایینتری داشته باشد، در همدان نیز بستگی به مدرس این حوزه دارد، ادب، اخلاق و خوشبرخوردی او بر این امر تاثیر میگذارد.
سخن آخر. امیدوارم که در عرصه هنر انسانهای شاخصی وارد جامعه شوند و مانند دیگر افراد در تاریخ ماندگار شوند.