مهمترین رویکرد مبنایی نظام سیاسی در ایران، ریشه داشتن در «معرفت دینی» است. در واقع شعاری که «دیانت را در عین سیاست» میداند و «سیاست را در عین دیانت» به ترسیم یک دستگاه عقلانی پرداخته که در آن «اخلاق» و «فضیلت» در کنار رسیدن به منافع سیاسی اهمیت پیدا میکند. اساساً تفاوت عمیقی که بین رویکرد سیاست در ایران با سیاست در جهان غرب و امریکا وجود دارد همین موضوع اخلاق و فضیلت است.
این اخلاق و فضیلت اما – در حوزه سیاست - اگر به مفاهیم دیگری که اهم آن «عقلانیت» است پیوند نخورد معلوم نیست رویدادی که از آن حاصل میشود چه باشد و چگونه مردم را به ساحلی امن در حوزه رفاه و امنیت برساند. آنچه امروز و پس از گذشت سه سال از روی کار آمدن دولت «تدبیر و امید» میتوان دید این است که عقلانیت سیاسی را در شکلی تکامل یافتهتر از پیش، به حوزه واقعی اداره جامعه بیاورد و غیر از مشارکت همۀ جناحهای سیاسی در اداره کشور؛ مردم را هم وارد این معادلۀ وحدتآفرین کند. اما از میان تمام استانهایی که این استراتژی را در صدر کارهایشان قرار دادند؛ کرمان رنگ بوی دیگری دارد. اگر حتی با مردان سیاسی و مذهبی این سرزمین همخاک نباشید و زادۀ یک استان، نامشان را از جغرافیایی بزرگتر از کرمان بارها و بارها شنیدهاید. غیر از بزرگانی چون آیتاله هاشمی رفسنجانی، سردار قاسم سلیمانی، آیتاله موحدی کرمانی، حجت الاسلام محمود دعایی و ... که نامهایی از دیر و دور مانده هستند و آشنای تمام مردان و زنان ایران؛ افراد دیگری نیز در آن خاک کریم، سر به آستان زیستن گذاشتهاند که نامشان آشناست و در این سالها بسیار از آنها شنیدهایم. چهرههایی که هم در اصولگرایی بسیار نامدارند و هم در اصلاحطلبی فراوان نامآور. در میان این نامآوران اما دولت تدبیر و امید و نماینده ارشد دولت در استان تلاش کردهاند وحدتی بیافرینند که در آن همه بازیگر نقش «توسعه» باشند. «توسعه» امروز در کرمان «کاراکتری» است که همه در شکلگیری آن سهم داشته، دارند و خواهند داشت.
بلوغ سیاسی و عقلانیت اما برای اینکه به «توسعه» کمال بخشیده شود، راههای متعددی با دستگاههای فکری متفاوتی در نظامهای سیاسی وجود دارد. آنچه در کرمان به آن توجه شده «وحدت» تمام گروههای سیاسی، مذهبیها، مردم، نمایندگان دولت و نمایندگان مجلس است (در قالب مثلث توسعه اقتصادی) در نهادینه کردن توسعه است؛ اما سوال اینجاست که در این میان «بلوغ سیاسی» و «عقلانیت» چه جایگاهی دارد؟ پاشنۀ این دو مفهوم و توجه به آن در هر دورۀ سیاسی کشور همیشه برمدار «اکثر» و «اقل» میچرخیده است. اما امروز تلاش شده پایههای «اکثر» بودن آن ریخته شود و بر آن مبنا هم بپاید و دیر بپاید. حضور کرمانیها در دولت و همزمانی آن با محوریت قرار دادن عقلانیت سیاسی در تصمیمات استانی و مشارکت حداکثری تصمیمگیرندگان استان؛ سیاسیبازی در معنای سطحی آن را به پایینترین حد خود رسانده است. گاه در برخی موضوعاتی که محور توسعه استان است در یک طرف پیروان جبهه پایداری را میبینیم و در جهت دیگر اعضای گروههای اصلاحطلب تندرو را. این یعنی بلوغی حاصل شده که نتیجهاش را نه تنها افراد مرتبط با تشکیلات سیاسی در مییابند بلکه به صورت کاملاً واقعگرایانه در زندگی مردم هم تاثیر میگذارد.
کرمان و تقسیمات اقتصادی در 8 بخش رسیده بودن بار عقلانیت، درختِ معرفتِ خدمتِ به مردم را بارور میکند. اگر سیاسیون کرمانی نخواهند استان حرکت کند؛ توسعه یابد هر روز باری بر بار دولت میگذارند؛ هر روز حاشیهای میسازند که برطرف کردنش دشواری فراوانی دارد؛ اما امروز با حضور وحدتآفرین دولت و استفاده از تمام ظرفیتهای موجود در سیاسیون و مردان اقتصاد کرمانی یا غیر کرمانی؛ استان توانسته است در هشت بخش معین اقتصادی داشته باشد. امروز نهادهای اقتصادی بدون اینکه درگیر موضوعات سیاسی باشند برای ایجاد یک الگوی ویژه در بستر «اقتصاد مقاومتی» وارد کار در کرمان شدهاند. اینقدر «کاراکتر» توسعه بزرگ شده و بلوغ یافته که مخالفان دولت هم مقابل آن نمیایستند چون میدانند ایستادن در مقابل آنچه خواست مردمی است؛ ایستادن در مقابل آنچه «توسعه» است؛ ایستادن مقابل آنچه مردم به واقعیترین شکل میبینند؛ خودزنی سیاسیست. اگر مردم امروز توسعه را میبینند نمیشود به آنها تصویری از «مار» به جای نوشتن «مار» تلقین کرد. در یک نمونۀ مصداقی چند شب گذشته «سومین مجمع عمومی انجمن حمایت از توسعه استان کرمان» برگزار شد. در این مراسم که تمام نمایندگان استان کرمان در مجلس حضور داشتند؛ چهرههایی شاخص سیاسی چون حسین مرعشی؛ محمدرضا باهنر، پرویز زاهدی، محمدرضا پورابراهیمی و ... کنار هم نشستند و سخن از توسعه بر زبان آوردند. این همان بلوغ و عقلانیتی است که از آن سخن گفتیم. وقتی دعواهای سیاسی کاری از پیش نبرد؛ وقتی همه در یک استان احساس کنند دولت عزم «ساختن» و توسعه دارد، همسو میشوند. ممکن است در این میان عدهای هم به خاطر اینکه به دنبال نامها و جایگاهها هستند نگران شوند؛ ممکن است عدهای که میخواهند در همۀ کارها نامی و نشانی از آنها باشد خرده بگیرند؛ اما مهم نیست؛ مهم تاریخ است؛ مهم تاریخ است که بیملاحظه به قضاوت مینشیند! تاریخی که مردم آن را میخوانند؛ قضاوت میکنند. مردم امروز میفهمند که کدام نامها برای نانها میدوند و کدام نامها برای «بینشانی».
کرمان نمونهای برای ایران کرمان؛ یکی از سه استانی است که به عنوان پایلوت برای اجرای اقتصاد مقاومتی انتخاب شده است؛ البته در برنامهریزیهای نخست؛ نامی از کرمان نبود؛ گرچه در «قلعه گنج» و حتی پیش از اینکه موضوع پایلوتشدن برخی استانها مطرح شود این اقدام در جنوبیترین نقطه کرمان در حال اجرایی شده بود؛ اما در زمان تصمیمگیری قرار بر حضور کرمان نبود؛ممارست و پیگیریهای نماینده عالی دولت در استان و ... اما باعث شد غیر از آذربایجان شرقی و لرستان؛ کرمان هم پایلوت شود. حال به گواه شنیدهها، گعدهها و مردان سیاست و اقتصاد؛ شرایط کرمان بسیار متفاوتتر از دو استان دیگر است. کرمان با تقسیماتی که پیشتر ذکرش آمد؛ نمونهای شده است که میتوان آن را در سایر استانهای ایران هم اجرایی کرد. حالا اینجاست که عقلانیت سیاسی تا بُندندان بر رفتارهای اقتصادی سایه انداخته است. عقلانیتی که میگوید «سیاسیکاری» خود گِره است؛ و آنچه را اساساً توان بازگشادن ندارد گِرههای اقتصادی است.
حسن گوهرپور- سردبیر