به گزارش آفتاب صبح و به نقل از خبرآنلاین، محمود احمدی نژاد چرا همچنان شهر به شهر و محله به محله می چرخد و حرف می زند ؟ دلیل این همه بیش فعالی او در ماه های اخیر حتی پس از نهی از کاندیداتوری چیست؟ دو سوال مهم که اگر سایر تحرکات حامیان و نزدیکان به رییس جمهور سابق را با نگاهی دقیق بررسی کنیم می توان به پاسخ های خوبی درباره آن دست یافت.
باید به این بپردازیم که احمدی نژادی ها دقیقا چه نقشه ای برای سیاست ایران کشیده اند و برای رسیدن به خواسته نهایی خود از چه تاکتیک های استفاده می کنند.
فاز نخست؛ ما فعلا نیستیم در این جملات دقت کنیم؛ «وقتی برای آقای احمدی نژاد سیاست ورزی یک امر ممتنع تصویر شده و با توجه به منعی که رهبر انقلاب در مورد کاندیداتوری آقای احمدی نژاد مطرح کردند، موضوع تنها به روز انتخابات محدود نیست، بلکه کل فرآیند انتخابات را در بر میگیرد.
بنابراین چه کاندیداتوری خود آقای احمدی نژاد ، چه معرفی یک کاندیدا از طرف خود ایشان و چه حمایت یک کاندیدا از طرف ایشان ، همه مسائل ، شامل همین منع است و مشمول همان دو قطبی شدن فضای انتخاباتی می شود. آقای احمدی نژاد از هر کاندیدایی حمایت کند، همین ظن وجود دارد که ایشان در حال دو قطبی کردن فضا و صحنه انتخابات است آقای احمدی نژاد یک رای دارند و یک رای را در روز انتخابات به صندوق می اندازند، هیچ کاندیدی را به صحنه معرفی نمی کنند و از هیچ کاندیدایی نیز حمایت نمی کنند، چرا که حضور انتخاباتی ایشان به مصلحت دانسته نشده است.منع ورود برای این دوره همه چیز را در نظر می گیرد ، انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری یک دو قلوی انتخاباتی است و احمدی نژاد وارد عرصه رقابتی شورای شهر هم نمی شود.» می توان از این جملات فهمید؛
1- تمام اصرار بر این است که برای عدم سیاست ورزی محمود احمدی نژاد در این انتخابات اعتماد سازی شود. به یک معنا با مطلق نگاری گزاره «حتما در هیچ کدام از دو انتخابات اردیبهشت امسال حضور نخواهد داشت» بار منفی و تقابلی با این تحرکات محمود احمدی نژاد که شامل سفرها و سخنرانی های او می شود بی اثر شده و حساسیتی در این مورد برانگیخته نشود.
2- غیر از انتخابات ریاست جمهوری یک گمانه آن بود که احمدی نژاد برای انتخابات شوراها تلاش می کند و بنا دارد از یک فهرست حمایت کرده تا با به دست آوردن شورای شهر به شهرداری تهران رسیده و جایگزین محمد باقر قالیباف شود . در واقع گفته می شد که او می خواهد بار دیگر با استفاده از مدل سال 84 از «شهر» به «کشور» برسد. حالا اما این اظهارات و سخنانی مشابه این تلاش می کند این گمانه را نادرست جلوه دهد و از برانگیختگی حساسیت ها در این مورد جلوگیری کند .
3- تاکید بر اینکه احمدی نژاد هیچ تلاش برای شیفت سرمایه اجتماعی خود به سمت هیچ جریان و شخصی نخواهد داشت. به بیان دیگر این استرس سیاسی شکل نگیرد که احمدی نژاد مانند یک دونده امدادی ظاهر خواهد شد و تلاش می کند برای پیروزی یک فرد یا جریان از خودش سرمایه گذاری کند.
همه این ها یک هدف بیشتر ندارد؛ «آماده سازی فضا برای تداوم اقدامات احمدی نژاد و حساسیت زدایی از کنشهای احمدی نژاد برای سیاسیون به این شکل که او خطری برای شما نخواهد بود». اینجا همان نقطه ای است که باید پرسید؛ پس دلیل این اقدامات احمدی نژاد، حالا که او نمی خواهد نامزد انتخابات یا اثر گذار در آن باشد چیست؟ این بیش فعالی سیاسی چه هدفی در پی دارد ؟ پاسخ این سوال همان نکته کلیدی ماجراست. باید به فاز دوم اقدامات احمدی نژادی ها دقت کنیم.
فاز دوم؛ گزینه سوزی نکته جالب دیگر که از اظهارات نزدیکان احمدی نژاد قابل مشاهده است تحریک برخی چهره های اصولگرا برای نامزدی در انتخابات است که یا رقیب سیاسی احمدی نژاد به شمار می آیند و یا گزینه های تقریبا همجنس او هستند. به نتیجه این نظر سنجی دقت کنید؛«براساس نظرسنجی یک مرکز افکارسنجی دانشگاهی، سعیدجلیلی برای اولین بارطی 36ماه اخیر با 14.5%دربرابر 13.1%از محمدباقرقالیباف پیشی گرفت. در این نظرسنجی حسن روحانی با54.7%پیشتاز است.»
پوشش گسترده نتیجه این نظرسنجی توسط شبکه های رسانه ای احمدی نژادی ها فارغ از اینکه وارد بحث در مورد درستی یا نادرستی آمارهای آن شویم نوعی ایجاد تصویر مطالبه گری اجتماعی برای سعید جلیلی است که او را برای ورود به انتخابات بیشتر تحریک کند. برخی اظهار نظرهای دیگر اما همزمان یک هدف دیگر را نیز دنبال می کند؛ توجه دادن به جناح که کسی رای آور تر از قالیباف نیست. به این اظهار نظر توجه کنید؛ « به نظر میرسد که گزینه قوی و جدی اصولگرایان برای انتخابات آتی شهردار تهران باشد؛ زیرا هم خود او علاقمند به حضور است و هم شاید در نظرسنجیهای اصولگرایان قالیباف نسبت به سایر گزینهها رای بیشتری داشته باشد. »هر دوی این افراد دو گزینه ای هستند که در انتخابات این دوره و دوره بعد می توانند نامزد اصولگرایان باشند. یعنی گزینه ای که برای اصولگرایان توانایی ایجاد قطب در رقابت داشته باشند. پس چه اتفاقی برای محمود احمدی نژاد بهتر از این که دو گزینه مهم و اصلی بالفعل اصولگرایان در همین انتخابات مصرف شده و مجالی برای حضور آنها در انتخابات بعدی باقی نماند. ضمن اینکه احمدی نژادی ها از همین حالا فرض را بر این گذاشته اند که حسن روحانی پیروز انتخابات آتی خواهد بود به این اظهارات توجه کنید :« نظرسنجیها نشان میدهد روحانی در غیاب احمدینژاد ۶۰ تا ۶۵ درصد رای دارد که در چهل میلیون واجدین رای در دوره بعد این تعداد چیزی حدود بیستوچهار میلیون رای برای روحانی است.» این تازه ترین اظهارنظر از سوی عبدالرضا داوری یکی از چهره های رسانه ای نزدیک به احمدی نژاد است که در کنار چهره هایی چون جوانفکر تبدیل به تریبون این جریان در فضای انتخاباتی اخیر شده است.
فاز سوم؛ بازگشت به سیاست با تمام قوا حالا می توان مساله را جمع بندی کرد، احمدی نژاد فاز سوم سیاست ورزی اش را کلید زده است . آنچه رخ داده این است ؛«احمدی نژاد از سیاست به اجتماع شیفت کرده است». او فرد تیزهوشی است؛ اگر چه بعد از 8 سال ریاست جمهوری به نقطه آغاز باگشته و اکنون سهمی از قدرت رسمی ندارد اما می خواهد باز با استفاداز جامعه شناسی که اتفاقا خبرگی خاصی در آن دارد به بر سیاست غلبه کند. به بطن جامعه رفته تا برای آینده سیاست ورزی اش سرمایه اندوخته کند. زرنگی به خرج داده؛ اول به همه اعتماد داده که کاری به انتخابات اردیبهشت ماه ندارد؛ نه خودش خواهد بود ونه به کسی از داشته هایش خواهد داد. بعد از آن به تحریک گزینه های اصولگرا پرداخته تا آنها سرمایه شان را در همین انتخابات خرج کنند و چاره ای جز او در انتخابات بعدی نداشته باشند و حالا در فاز سوم سیاست ورزی اش به ایجاد مطالبه در جامعه برای بازگشتش اقدام می کند. به این جمله که از سوی یکی از نزدیکانش بیان شده دقت کنید «اگر احمدی نژاد در انتخابات بعدی کاندیدا شود بدون دغدغه و ریسک انتخاب خواهد شد.»
او که از انتخابات اردیبهشت باز مانده حالا آرام آرام یک شکاف اجتماعی ایجاد می کند؛ یک دوقطبی دیگر که پایههایش از همین حالا ریخته می شود. محمود احمدی نژاد سیاست مدار زیرکی است اما نه آنچنان تیزهوش که کسی متوجه کارهایش نشود. در سال 1400 نه روحانی می تواند برای ریاست جمهوری اقدام کند نه آنچنان امیدی هست که پدیده ای از میان اصولگرایان ظهور کند. او تا اینجای کار امیدوارترین فرد به انتخابات 1400 است.
چندان هم پیچیده نیست؛ محمود احمدی نژاد، مرد سلفی های سیاسی ایران فاکتور «زمان» را به یاری گرفته تا هر چه می تواند «دلبستگی اجتماعی » ایجاد کند. به او دقت کنید؛ متوجه کارهایشان می شوید.(مصطفی صادقی)