کد خبر : 71857 تاریخ : ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۶ مرداد - 10:29
نگاهی متفاوت به ماجرای سلفی در بهارستان / کو بهار و مصدق و مدرس؟ ماجرای سلفی در بهارستان البته دون شأن نمایندگان مجلس بود. اما وقتی مردم ناگزیر از انتخاب لایه های دوم و سوم و نه اول سیاسی باشند شاید اجتناب ناپذیر باشد!

ماجرای سلفی در بهارستان البته دون شأن نمایندگان مجلس بود. اما وقتی مردم ناگزیر از انتخاب لایه های دوم و سوم و نه اول سیاسی باشند شاید اجتناب ناپذیر باشد!

به گزارش آفتاب صبح، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: چنانچه پیش بینی می شد موضوع سلفی (عکس خودگرفت) و تصاویر یادگاری شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با خانم فدریکو موگرینی مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حاشیه مراسم تحلیف رییس جمهور روحانی به جز نقدهای اجتماعی سوژه ای به دست اقتدارگرایان و اصول گرایان رادیکال داده تا با آن برخی از نمایندگان اصلاح طلب و اعضای فراکسیون امید مجلس حاضر در قاب را به دلایل سیاسی شماتت کنند.

در این که اشتیاق برای عکس یادگاری و سلفی با یک مقام خارجی دون شأن نمایندگان پارلمان است تردیدی نیست و بدین سبب «عصر ایران» در زمره نخستین رسانه هایی بود که چه با انتشار تصاویر مربوطه و چه با تیتر طعنه آمیز «موگرینی ندیده ها» و چه در تحلیلی تفصیلی این رفتار را نقد کرد هر چند که یادمان هم باید باشد این مقام خارجی در اینجا یک خانم ایتالیایی است و کسی که با تهدیدات ترامپ هم آوا نبوده است.

بنا بر این قصد تکرار موارد پیش گفته در میان نیست. اگر چه سلفی و عکس یادگاری با چهره های مشهور امری مرسوم در سراسر دنیاست اما این اشتیاق در اکثر مواقع از جانب شهروندان عادی ابراز می شود نه نمایندگان پارلمان یک کشور.

نگاهی متفاوت به ماجرای سلفی در بهارستان / کو بهار و مدرس و مصدق؟

کما این که در روزهای پایانی سال گذشته در همین سایت مجموعه ای از تصاویر سلفی های رهبران جهان از خانم مرکل و رجب طیب اردوغان تا ولادیمیر پوتین و بیل کلینتون منتشر شد که نشان می داد رهبران درجه اول فعلی و سابق سیاسی به تقاضای عکس یادگاری - که حالا به لطف فناوری های گوشی های نسل جدید به طرفه العینی و توسط خود فرد میسر شده - پاسخ منفی نمی دهند اما و هزار اما که این مردمان عادی و دور از مشاهیر سیاسی اند که مشتاق ثبت چنین تصاویری اند و نه نمایندگان سیاسی دیگر کشور ها.

پس آنچه در اتفاق بهارستان مایه سرزنش است صرف فعل سلفی گرفتن با خانم موگرینی یا هر شخصیت دیگر داخلی یا خارجی نیست. این است که در قاب عکس ها نمایندگان مجلس ما قرار گرفته اند و وجه مضاعف قضیه این که طرف یک خانم اروپایی است که درست یا نادرست این شایبه را ایجاد می کند که زن بودن او چنین اشتیاقی بر انگیخته است!

با این حال می توان از اصول گرایان منتقد پرسید: یا این مجلس عصاره فضایل ملت - چنان که رهبر فقید انقلاب می خواست - هست یا نه.

اگر هست ریشه مشکل را باید در بطن و متن جامعه جُست. چون اینها از آسمان که نزول نکرده اند. از دل همین مردم برخاسته اند و همان کاری را انجام داده اند که  مردمان عادی و غیر سیاسی و موکلان نیز احتمالا انجام می دهند.

اگر نیست یا تماما نیست و همه مردم را نمایندگی نمی کنند به خاطر رد صلاحیت های گسترده قبل از انتخابات است که غالب رجال استخوان دار و پُرپیشینه را حذف کردند و لایه های دوم و سوم باقی ماند و خصوصا اصلاح طلبان از لایه های اول و دوم فعالان سیاسی که یا کاندیدا نشدند یا شدند و تأیید نشدند محروم شدند.

بنا بر این می توان گفت رفتارهای دون شأن نمایندگی مانند همین سلفی گرفتن ها از نمایندگانی سر می زند که چه بسا در انتخابات رقابتی که مجال حضور چهره های برجسته تر وجود داشته باشد اساسا بختی برای انتخاب نداشتند تا موضوع رفتار آنان محل بحث باشد.

 به عبارت روشن تر و صریح تر از دو حال خارج نیست:

یا این نمایندگان همه علایق و سلایق ما مردم را باز می تابانند که در واقع بخشی از رفتار خود ما مردم را بازتابانده اند.

یا نماینده شدن آنان ناشی از انتخاب های حداقلی از لایه های دو و سه و چهار سیاسی و به خاطر رد صلاحیت های گسترده است که می توان گفت باید هم میان مجلسی که بر کرسی های آن ملک الشعرای بهار و سید حسن مدرس و محمد مصدق بنشینند با مجلسی که آقایان الف و ب و ج نماینده ان باشند تفاوت وجود داشته باشد و سلفی گیری با خانم موگرینی تنها یکی از جلوه های این تفاوت است.

رفتار شناسی نمایندگان سلفی گیر البته لازم است اما ضروری تر از آن یادآوری و این رفتار شناسی است که نمایندگان شاخص را رد صلاحیت می کنند یا فضا را برای حضور چهره های پرتجربه نامساعد می سازند بعد بر بی تجربه ها که از سر ناگزیری انتخاب شده اند خرده می گیرند و می تازند.

آری، می توان پرسید کو مجلسی با بهار و مدرس و مصدق اما مهم تر این که باید پرسید چرا امکان انتخاب هایی از این دست سلب می شود؟

هر چند که به صرف سلفی هم نباید قضاوت کرد و در زمان بهار و مدرس و مصدق هم فناوری سلفی گیری نبود و گرنه شاید نه به این شوری که گاه در مقام تلمیح به مثابه نمکی از آن استفاده می کردند!

باور ندارید؟ کمی جُست و جو کنید تا دریابید مرحوم مدرس آن جمله مشهور «سیاست ما عین دیانت ماست» را در ادامه چه سخنی گفته بود...