کد خبر : 73492 تاریخ : ۱۳۹۶ شنبه ۲۰ آبان - 10:08
گفتگو با مصطفی معین جهانگیری از شاخص ترین گزینه های احتمالی اصلاح طلبان برای ۱۴۰۰ است/فاصله ناطق نوری با آیت الله هاشمی زیاد است من آقای علی لاریجانی را یک رجل سیاسی باهوش می‌دانم زیرا از دیرباز در موقعیت های مختلف کم و بیش شاهد عملکرد او بوده ام . از طرف دیگر فکر هم می‌کنم نوع دیدگاه‌های او به تدریج نسبت به گذشته مقداری تعدیل شده اشت

مصطفی معین اگرچه با ایده تقدم استراتژی بر ایدئولوژی موافق است اما بیان آن را در شرایط موجود یک شعار دانسته و معتقد است که تا عملیاتی شدن ، فاصله دارد.

به گزارش آفتاب صبح، «همه چیز بستگی به شرایط زمان انتخابات دارد.» این ترجیع بند حرف های همه فعالان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا است. آن ها از غیرقابل پیش بینی بودن فضای سیاسی ایران و تصمیماتی که در بازه های زمانی کوتاه مدت گرفته می شود، می گویند و از همین رو نمی خواهند قضاوت زودهنگام یا پیش بینی کنند.

مصطفی معین فعال سیاسی اصلاح طلب که تجربه کاندیداتوری ریاست جمهوری را نیز دارد، از جمله همین افراد است. او معتقد است که اصلاح طلبان پیروز میدان انتخابات خواهند بود اگر نظارت ها فضا را نابرابر نکند. معین از بابت اصولگرایان چندان نگرانی ندارد و آنان را رقیب قدری نمی داند، حتی گمانه فعال تر شدن ناطق نوری و پر کردن جای مرحوم آیت الله هاشمی را نیز قبول ندارد.

متن گفت و گوی نامه نیوز با این چهره اصلاح طلب را در ادامه می خوانید:

*وضعیت جریان اصلاح طلب را در شرایط فعلی چطور ارزیابی می کنید؟

چهره های سیاسی در این جریان معتقد هستند که اگر شرایط عادلانه و فرصت های برابر در انتخابات  وجود داشته باشد حتما" گزینه های خود را معرفی خواهند کرد. اعتماد و زمینه های اجتماعی مساعدی مانند گذشته برای حضور اصلاح طلبان در مسئولیت های سیاسی و اجرائی وجود دارد.

* ظرفیت اصلاح طلبی از این نظر چقدر است؟یعنی گزینه های مختلفی که بتوان در مورد آن ها فکر کرد و نهایتا به اجماع رسید، دارید؟

حتما"؛ چرا که نه؟ من نگاه و امیدم بیشتر به سمت نسل سوم و چهارم جامعه است. البته نسل اول و دوم هنوز  صحنه گردان امور کشورند. مهم  آنکه نسل سوم و چهارم یعنی جوانان خوشفکر، خلاق، باانگیزه و علاقه‌مند به سرنوشت کشور کم نداریم ولی فرصت مسئولیت پذیری به آن‌ها داده نشده است. بحران اقتصادی، بحران سیاسی، نداشتن احزاب سیاسی و فقر بالایی که در حوزه مدنی داریم؛ باعث شده از این پتانسل اصلی جامعه ایرانی استفاده نشود، ولی اگر مدیریت درست و آینده نگری اعمال شود می توان این پتانسیل بالقوه را خیلی سریع بالفعل  کرد.

*وقتی در مورد گزینه های اصلاح طلبان صحبت می کنیم. بلافاصله  نام اسحاق جهانگیری به ذهن می رسد. دلیل اش نیز حضور او در انتخابات 96 و نقش پررنگی بود که در مناظره های انتخاباتی ایفا کرد. بعد از انتخابات شاهد بودیم که گمانه ای مبنی بر کم رنگ شدن نقش جهانگیری در دولت و سناریوی عبور از جهانگیری در میان اصلاح طلبان طرح شد. رسانه های اصلاح طلب البته این موضوع را رد می کنند. نظر شما چیست؟ این گمانه را محتمل می دانید؟

 تا صحت و سقم موضوعی روشن نشود، نباید خیلی درباره‌ آن به قضاوت نشست و داوری کرد. در عین حال و متاسفانه در فضای عمومی کشور ما، از نظر فرهنگ مدیریت و سیاست ، اینطور مسائل خیلی هم دور از انتظار نیست. به هر حال من فکر می کنم که  تا انتخابات ریاست جمهوری در سال 1400 گزینه‌های متعددی خواهیم داشت. یکی از شاخص ترین آنها می تواند آقای جهانگیری باشد ولی این طور نیست که نامزدها فقط به او محدود شود و گزینه های دیگری وجود نداشته باشد.

* کارگزارانی‌ها یک ایده‌ تقدم استراتژی بر ایدئولوژی را مطرح کرده اند. بر این اساس اصلاح طلبان برای انجام اصلاحات باید در قدرت باشند. برای در قدرت ماندن نیز از یک سو باید از فیلتر نهادهای نظارتی عبور کرده و از یک سو رای آورند لذا همان طور که در 92 برای رسیدن به هدف خود حمایت از روحانی را انتخاب کردند در 1400 نیز ممکن است گزینه های میانه رو شبیه به روحانی را به اصلاح طلبانی مثل جهانگیری ترجیح دهند؟

نه الزاما". اولا" اینکه نگاه و عمل ما استراتژیک باشد، فقط یک شعار است. این شعارها باید به استراتژی تبدیل و تدوین شود. مسئول تدوین آن نیز یک فرد خاص نیست. باید با خرد جمعی و در یک فرایند دموکراتیک بحث و تبادل نظر نمود، شرایط را تحلیل کرد ، اهداف را در نظر گرفت و سپس راهبردهای عبور از وضع موجود به وضع مطلوب را یافت. این کار نشده است. نه در جریان اصلاحات شده، نه در کارگزاران و نه در جناح راست؛ فقط شعار داده می‌شود. فرض کنید که این مراحل را طی کرده باشیم. در آن شرایط  می توان برنامه ریزی کرد و بر اساس راهبردها، بهترین گزینه‌ها را متناسب با  رویکردهای استراتژیک انتخاب کرد. من با اصل این حرف و ایده موافق هستم اما تاکید می کنم که اکنون این موضوع فقط در حد یک شعار است و باید مطالب تدوین شود، گفتنش کافی نیست. این ضعفی است که در فضای سیاسی کشور ما وجود دارد که به خاطر فقدان احزاب فراگیر و پایدار به لحاظ استمرار تاریخی و نداشتن راهبردهای مدون و مورد قبول است.

* به نظر شما نسبت جریان اصلاحات با آقای لاریجانی در شرایط فعلی چیست ؟ به نظر می رسد که آقای لاریجانی خیلی سعی می‌کند در تصمیمات و موضع گیری ها به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر شود.

من آقای علی لاریجانی را یک رجل سیاسی باهوش می‌دانم زیرا از دیرباز در موقعیت های مختلف کم و بیش شاهد عملکرد او  بوده ام . از طرف دیگر فکر هم می‌کنم نوع دیدگاه‌های او به تدریج نسبت به گذشته مقداری تعدیل شده اشت. در شرایط فعلی نه خود او ادعای نامزدی از سوی اصلاح طلبان دارد و نه اصلاح‌طلبان او را به عنوان یک گزینه اصلاح طلب قبول دارند، اما در شرایط خاص ممکن است این نزدیکی‌ها بیشتر شود. برعکس نیز می تواند باشد و تا زمانی باقی مانده تا انتخابات بعدی فاصله ها بیشتر شود. بستگی به شرایط زمان انتخابات و عملکرد خود افراد دارد. مواضع فرد در آن زمان و سوابق او معیار تصمیم گیری خواهد بود. اینکه اصلاح طلبان در آن شرایط چه گزینه هایی داشته باشند نیز  موثر خواهد بود.  همه چیز نسبی است.

*از آنجایی که روحانی نیز بعد از دو بار رئیس جمهور شدن به کمک اصلاح طلبان نه مدعی اصلاح طلبی است و نه اصلاح طلبان او را یک اصلاح طلب می دانند، پس باید نتیجه بگیریم لاریجانی نیز می تواند جای او را بگیرد و طرف ائتلاف با اصلاح طلبان باشد.

هیچ احتمالی را در سیاست نمی توان بطور قطعی رد کرد. همان طور که گفتم این مسائل نسبی است.

* برداشت شما از فعالیت های لاریجانی چیست؟  سفرهای استانی پی در پی یا همنشینی های اتفاقی با بزرگان اصلاحات مثل آنچه در جماران اتفاق افتاد به معنی این است که او برای انتخابات بعدی از حالا خیر برداشته است؟

می توان چنین برداشتی داشت. به طور طبیعی این موضوع نه قابل نقد است و نه قابل چشم‌پوشی. به نظر من این گرایش وجود دارد؛ چرا نباشد؟ اتفاقا" من تشویق می‌کنم و خوشحال هستم که از یکی - دو سال قبل فعالیت های انتخاباتی بصورت شفاف آغاز شود و هرچه بیشتر این فضای رشد سیاسی و آگاهی جامعه در کشور شکل بگیرد. البته به شرط این‌که فرصت‌ها برابر و عادلانه باشد، و برخورد ها نیز حذفی نباشد. همه این  ها باعث رونق و عمق بخشی بیشتر به فرهنگ سیاسی و فعال تر ‌شدن مردم در جامعه خواهد شد.

* اگر اصلاح طلبان در انتخابات بعدی نه فرصت معرفی گزینه های اصلی خود را داشته باشند و نه وضعیت آنقدر بد باشد که ناگزیر به ائتلاف باشند، چه خواهند کرد؟ در واقع در یک شرایط نسبتا خوب  این جریان سیاسی بدون ائتلاف امکان پیروزی دارد؟

حتما" می‌توانند. چون ظرفیت اصلاح‌طلبی در کشور ما ظرفیت گسترده‌ای است، تنها تنگنای  ما درست نبودن ساختار انتخابات ، قانون انتخابات و نحوه اجرای آن است. نظارت استصوابی که به جای عدالت بر اساس معیار خودی و غیر خودی عمل می‌کند، مشکل اصلی است. اگر این مشکل نباشد، مطمئن باشید که در هر شرایطی اصلاح طلبان موفق خواهند بود زیرا ظرفیت ها و منابع انسانی  این جریان به قدری گسترده و متنوع است که می‌تواند گزینه‌های خوبی را به مردم معرفی کند.

*جریان رقیب اصلاحات، یعنی اصولگرایان را چطور ارزیابی می‌کنید. منفعل‌شدن بخش تندرو و فعال‌شدن سنتی‌ها که مصداق آن نزدیک شدن جامعه روحانیت مبارز به روحانی است، را می توان حرکت اصولگرایان به سمت میانه روی تعبیر کرد؟

 

بله. آنهایی که اصیل هستند و قبلا نیز اصالت خود را در عملکردشان در مسائل خطیر نشان داده اند، به نظر من متعادل‌تر هم شده اند و به سمت همگرایی بیشتر می‌روند. نکته قابل تامل دیگری که قبلا نیز در مصاحبه ها به آن اشاره کرده ام، این است که در هر دو جناح ما هم عناصر اصیل و واقعی داریم، هم عناصر بدلی و قلابی! روشن است که بودن و رقابت دو جناح سیاسی اصیل برای کشور مغتنم است. وجود این جناح ها چه سنتی یا مترقی و چه محافظه‌کار و اصولگرا یا اصلاح‌طلب باشند ضروری است. مهم اصیل بودن جریان ها و وجود فرصت های برابر برای رقابت آن ها است. به خاطر وجود نداشتن فرصت های برابر و اعمال محدودیت هاست که من قبل از اینکه جناح اصولگرا را مخصوصا" با وضعیت فعلی‌اش رقیب اصلی جریان اصلاحات بدانم، برخی نهادها را رقیب اصلی می دانم.

 

* اگر رقیبی همچنان که می فرمایید در انتخابات بعد نیز همچنان باقدرت حضور داشته باشد و اصولگرایان طی چهار سال آینده آرام آرام به سمت میانه روی رفته باشند، این احتمال وجود دارد که این بار آن ها با میانه روهای موسوم به اعتدال گرا ائتلاف کرده و اصلاح طلبانی که با گزینه خود به میدان آمده را شکست دهند ؟

- هیچ احتمالی را نمی توان رد کرد. من این فضا را غیرمحتمل نمی‌دانم ولی تاکید می کنم که این وضعیت مقدار زیادی به عملکرد خود اصلاح طلبان بستگی دارد. اگر آنها (اصلاح طلبان)  بر اساس معیارهای درست و  اخلاقی حرکت کنند، در صورت ائتلاف اصولگراها و اعتدال گراها باز هم حرف اول را اصلاح طلبی خواهد زد.

*منظورتان از معیارهای اخلاقی دقیقا چیست؟

 یعنی مسائل و مشکلات مردم را اولویت بندی کرده و  صادقانه خود را در خدمت مردم و در جهت اصلاح ساختار سیاسی کشور قرار دهیم. دنبال بعضی از آفات سیاست مثل رانت‌‌خواری، پارتی‌بازی، آقازادگی و منافع شخصی نباشیم. به نظر من عملکرد ما مهم‌تر و در جامعه تاثیرگذارتر از عملکرد طرف مقابل است، لذا اگر بر اساس این معیارها عمل شود می توان پیروز شد.

*فکر می کنید آقای ناطق نوری بعد از استعفا از بازرسی دفتر رهبری در فضای سیاسی کشور فعال می شوند؟ این فعالیت چه تاثیری در هر کدام از جریان های سیاسی خواهد داشت؟ به نظر شما آقای ناطق نوری می تواند جای مرحوم آیت الله هاشمی را در فضای سیاسی ایران پر کند؟

من کسی را در حدی که بتواند جای مرحوم آقای هاشمی را پر کند نمی یابم، فاصله ها زیاد است. آقای هاشمی رفسنجانی از نظر سوابق مبارزات سیاسی قبل از انقلاب و نیز هوش سیاسی و مسئولیت های خطیر بعد از انقلاب شخصیتی استثنائی و ممتاز بودند.