«حزب داریم»، «حزب نداریم»، این دو جمله متضاد، روایتی از جانب یاران باوفای لاریجانی در مسیر دنباله دار تشکیل حزب است.
به گزارش آفتاب صبح و به نقل از نامه نیوز، مدتی پیش بود که بهروز نعمتی چهره نزدیک به لاریجانی از جلسهای برای تشکیل حزب خبر داد و گفت:« به نمایندگی از کاظم جلالی روز یکشنبه در تهران جلسهای برای فراهم کردن مقدمات تشکیل حزب برگزار کرده است.»؛ اما هنوز زمان زیادی از این خبر داغ فعالیت حزبی لاریجانی نگذشته بود که کاظم جلالی در قامت رفیق شفیق رئیس مجلس آن را تکذیب کرد. او گفت:« از این جلسه خبری ندارم»
اما نگاهی به گذشته حکایت از آن دارد که حضور علی لاریجانی در قامت لیدر یک حزب، از همان ابتدا با تایید و تکذیب های بسیاری همراه بوده است.
*یک دل نشدن علی لاریجانی با فعالیت حزبی همان سال های متنهی به مجلس نهم و پس از روزهای پرالتهاب اصولگرایان در انتخابات 92 بود، که زمزمه های تشکیل حزب فراگیر به گوش رسید. از نظر بسیاری علی لاریجانی می توانست بهترین سکاندار برای حزب فراگیر باشد، چهره ای که هم نگاه مثبت اصولگرایان سنتی را به سوی خود جذب کرده بود و هم از سوی دیگر، رو در روییش با چهره های تندرو، موجب شد تا مریدان بسیاری از چهره های اعتدالی دور او حلقه بزنند. با وجود نگاه های مثبت، این علی لاریجانی بود که هرگز با صراحت در مورد حضور در حزب فراگیر موضع گیری نکرد.
تلاش برای دوختن قبای حزب در قد و قامت این سیاستمدار فیلسوف، شاید از شکلی به شکلی دیگر تغییر می کرد اما فراموش نمی شد، تا جایی که اندک اندک سخن از تشکیل حزبی با نام «رهروان » به گوش رسید. این نام برگرفته از همان فراکسیون «رهروان ولایت» مجلس نهم بود.
کاظم جلالی همان فردی که این روزها با اما و اگر بسیار از تشکیل حزب لاریجانی سخن می گوید، در همان ماه های پایانی مجلس نهم، در این رابطه گفته بود:« جریانی که بهعنوان رهروان ولایت در مجلس نهم شکل گرفت پیشقراول اعتدالگرایی در کشور بود و بیشترین هزینه را هم برای اعتدالگرایی پرداخت کرد. ریشههای این جریان را باید در فضای سیاسی بعد از سال88 و بهخصوص در سالهای 89، 90، 91 و 92 دنبال کرد. در واقع قبل از انتخابات مجلس، حین انتخابات مجلس، جریان انتخابات هیاترییسه مجلس و نحوه مدیریت عمومی مجلس که با مساله ریاست مجلس متفاوت است را باید در کنار هم قرار دهید و آنگاه خواهید دید که این جریان، یک جریان عقلانی و اعتدالی از درون جریان اصولگرایی است که قائل است باید بهجای حاشیهها، به مسایل و مشکلات اصلی کشور پرداخته شده و از شعارگرایی دوری شود.»
اما هیچکدام از این وعده و وعیدهای برای تشکیل حزب لاریجانی به ثمر ننشست و حتی او برای انتخابات مجلس دهم ترجیح داد تا حواریونش را با بازی در زمین اعتدال روانه مجلس کند. بر همین اساس بود که مردانی همچون کاظم جلالی و بهروز نعمتی با جای گیری مناسب در لیست امید اصلاح طلبان -در شرایطی که اصولگرایان تهران دستشان از صندلی های مجلس کوتاه ماند-، اجازه جلوس بر صندلی های سبز مجلس را کسب کردند.
*سرنوشت تلاش حزبی لاریجانی؛تکرارتجربه قالیباف یا پیوستن به دامان جبهه اعتدال؟ حال که چند ماهی است از انتخابات 96 و پیروزی دوباره مرد اعتدالی-شیخ حسن روحانی- گذشته است، خیلی زود نگاه ها به سمت 1400 خیره شده است.
خیز دوباره ناطق نوری برای بازگشت به سیاست، لبخند دوباره سیاست به اصلاح طلبان، قدرت گرفتن مردان اعتدالی و از همه مهم تر به حاشیه راندن چهره های تندرو، متغیرهای جدیدی هستند که از سال 92، اندک اندک وارد کارزار سیاست شدند تا مهره های شطرنج سیاست به شیوه جدیدی چیده شوند.
این تغییر مشی سیاسی موجب پر رنگ شدن نقش آفرینی لاریجانی گشت. این نکته کافی بود تا هر از گاهی از خیمه یاران علی لاریجانی ندای فعالیت حزبی برخیزد و خبر از تلاششان برای گذاشتن عبای حزب بر دوش لاریجانی به گوش برسد، تلاشی که بدون شک با اما و اگرهای بسیاری همراه است.
شاید بتوان از تجربه قالیباف برای تشکیل حزب به عنوان یک سرمشق حزبی یاد کرد. باید گفت که نمی توان از کنار تجربه نه چندان دلچسب قالیباف برای تشکیل حزب گذشت، تلاشی که بیشتر در حد اسم و رسم ماند و راهی در مسیر سیاست پیدا نکرد.
لاریجانی که این روزها همچون ناطق و دیگر منتقدان اصولگرایان تندرو، پنجره ای جدید را به نام اصولگرای اعتدالی گشوده اند و از ثمرات هم نشینی با اعتدالی ها هم بهره مند شده شاید به راحتی نمی توانند از این همراهی سیاسی، کنار بکشد.
تجربه احزاب کم توان در هر دو ارودگاه اصلاح طلب و اصولگرا، پرده از این واقعیت برمیدارد که هر چند هم از ایجاد حزب و فعالیت حزبی سخن می گویند اما تا کنون برگ برنده از آستین جبهه های سیاسی و ائتلاف ها بیرون آمده است،نکته ای که شاید دلیل تأمل چندین ساله لاریجانی در ایجاد حزب را فاش می کند.