در لایحه بودجه سال 97 ، عوارض خروج از کشور به طرز عجیبی افزایش یافته و از 75 هزار تومان کنونی به 220 هزار تومان رسیده است. این رقم در سفر دوم به 330 هزار تومان و در سفر سوم و بعد از آن به 440 هزار تومان برای هر فرد می رسد.
به گزارش آفتاب صبح، جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: در این باره سخن فراوان است و از جمله در مطلب "مالیات سرگردنه دولت برای سفر به خارج از کشور!" به تفصیل بدان پرداخته شده است. اما نکته ای که جالب توجه است، نگاه جرم گونه به سفر خارجی است که در این عددها نمود پیدا کرده است.
در جرایم و تخلفات، معمول است که وقتی کسی برای اولین بار مرتکب خطایی می شود، مجازات سبکی برای برایش در نظر می گیرند ولی در صورت تکرار، هر بار مجازاتش سنگین تر می شود. مثلا اگر کارمندی خلافی کند، ممکن است بار اول، با توبیخ و درج در پرونده مواجه شود، بار دوم، کسر از حقوق، دفعه بعدی، 6 ماه انفصال و در صورت تکرار اخراج. علت نیز مشخص است: جلوگیری از تکرار خطا.
حال دقیقاً چنین رویکردی درباره سفر به خارج اتخاذ شده است به گونه ای که با هر سفر خارجی، دولت پول بیشتری می طلبد، گویی می خواهد از جرم و جنایتی به نام سفر به دنیا(!)، جلوگیری کنند.
جرمی به نام سفر خارجی: چرا از
چنین نگاهی، شرم آور است و هم تأسف بار. دولتی که بخواهد بر سر راه سفر مردمش به جهان و دنیا دیده شدن آنها سنگ اندازی کند، هرگز نمی تواند ادعای توسعه گرایی داشته باشد. میزان سفر مردم به دنیا، یکی از شاخص های اصلی توسعه به شمار می رود چرا که هم نشان دهنده بهبود نسبی وضعیت اقتصادی جامعه است و هم نگاه مردم هر کشور را از دایره محدود خودشان فراتر می برد و به آنها وسعت دید می بخشد. آیا کشوری با مردم دنیادیده زودتر و بهتر توسعه می یابد یا مملکتی که مردمانش فکر می کنند دنیا همین چهار دیواری خودشان است؟!
سؤال اساسی این است که چرا عده ای می خواهند مردم ایران، کمتر دنیا را ببینند و از آنچه در ورای مرزها می گذرد غافل باشند؟
دولت حاکم بر یک جامعه در حال توسعه، نه تنها نباید جلوی سفر مردم به خارج از کشور را بگیرد، بلکه باید تسهیلاتی برای چنین سفرهایی در نظر بگیرد تا مردمش سفر کنند، دنیا را ببیند، تجربه کسب نمایند، ایده های جدید بگیرند، ارتباطات تازه خلق کنند و در حالت حداقلی، تجدید قوایی در سفر کنند تا با انرژی بیشتری در کشورشان فعالیت نمایند.
همان طور که زلال ترین آب در صورت ماندن در یک جا و قطع ارتباطش با آب های جاری، مرداب می شود، ملت های منقطع از دنیا نیز دچار رخوت و رکود می شوند؛ نمونه بارزش کره شمالی است که گویا برای عده ای قبله آمال است!