آفتاب صبح - سمانه اسکندری
شناخته شدهترین مترجم آثار بختیار علی، مریوان حلبچهای است که با موافقت نویسنده، کتابهایش را به فارسی برگردانده و سه اثر از او در ایران منتشر شده است. «با آخرین انار دنیا» مراسمی بود که به همت شهر کتاب همدان و انجمنهای غیردولتی «توان افزایی باهم» و «پویشگران سفر پاک» برگزار شد. مهمانان ویژهای همچون شهاب رضویان فیلمساز، اکبر تمسکی فیلمنامه نویس و منتقد سینما، جمشید منطقی مدرس موسیقی، ساعد احمدی و حسن گوهرپور شاعر و نویسنده در آن حضور داشتند و آثار بختیار علی مرور و بررسی شد.
آخرین انار دنیا یکی از معروفترین کتابهای بختیار علی است که در سال 2003، برنده جایزه بهترین رمان جشنواره ادبی گلاویژ شد. در ابتدای این مراسم، مجری برنامه درباره مریوان حلبچهای گفت: مریوان حلبچهای بر زبان فارسی احاطه کامل داشته و پس از مهاجرت به عراق شروع به ترجمه میکند و تاکنون 53 عنوان کتاب را از فارسی به کردی و بالعکس ترجمه کرده است و مهمترین و پرفروشترین ترجمههای او از شیرزاد حسن و بختیار علی است. در همدان نیز این کتابها بسیار پرفروش است.
در ادامه برنامه، مریوان حلبچهای و ساعد احمدی از نویسندگان همدانی به جایگاه آمده و پیرامون این ترجمهها صحبت کردند. ساعد احمدی در این باره گفت: مریوان حلبچهای را سالهاست میشناسم و ترجمههای او را دنبال میکنم.
احمدی ادامه داد: ما همدانیهای قدیم به خودمان ظلم کردیم از این جهت که چندین زبان متعدد در این شهر بود و ما سعی نکردیم آنها را فرا بگیریم. چقدر خوب بود که من کردی بلد بودم و این کتابها را به زبان اصلی آن میخواندم. با ترجمههای حلبچهای من متوجه شدم که وسعت زبان کردی چقدر باید زیاد شده باشد تا بتواند مفاهیم پیچیده شخصیتهای رنگارنگ این کتابها را به درستی منتقل کند.
احمدی درباره بختیار علی گفت: نویسندههایی که مقاله مینویسند، لحظاتی که خود را در دل فلسفه پرتاب کرده و به جهان، هستی شناسانه نگاه میکنند، نویسندگان مهمی هستند و بختیار علی یکی از آنان است.
وی ادامه داد: ما ناگزیر از قصه گفتن و قصه شنیدن هستیم و آخرین انار دنیا، رمانی است که باید خوانده شود.
سپس مریوان حلبچهای شروع به صحبت کرد و گفت: خوشحالم که پس از 12 سال به همدان آمدم. من از 17 سالگی در تهران ترجمه را شروع کردم و ارتباط خوبی با نویسندگان بزرگ ایران از جمله احمد محمود و هوشنگ گلشیری داشتم و از آنها بسیار آموختم. با اینکه تمام خط قرمزهای اینجا را میشناختم چارهای نداشتم جزء اینکه به سراغ دو نویسنده و دو اثری بروم که از آن روزها تا به امروز جاودان ماندهاند.
او افزود: «شیرزاد حسن» نسل قبل از بختیار علی بود و ادبیات داستان نویسی کردی را بطور کلی تغییر داد و در دهه 80 که اوج جنگ بود، شیرزاد حسن بدون اینکه تحت تأثیر حزب یا گروه خاصی باشد، برای اولین بار بحث فردگرایی را در داستانهایش مطرح کرد. کتاب «حصار و سگهای پدرم» از شیرزاد حسن را ترجمه کردم که در دوران خاتمی توسط نشر چشمه چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت و اشخاصی مانند بهمن فرمان آرا و دکتر محمد صنعتی در ستایش این رمان و ترجمهاش نوشتند. پس از آن رمان غروب پروانه با 17 سال تأخیر به خاطر سانسور، در سال 97 میلادی همزمان در اروپا و سلیمانیه چاپ شد. در واقع بختیار علی با غروب پروانه که رمان دوم او بود، شناخته شد اما به دلیل انتقاد شدید این رمان به مسائل سنتی، با مشکلات زیاد و سانسور در ایران چاپ شد. پس از آن رمان آخرین انار دنیا از بختیار علی را ترجمه کردم که آن هم ناشران زیادی را عوض کرد و در آخر نیز با سانسور کمی چاپ شد.
این مترجم اضافه کرد: بختیار علی نویسندهای است که 27 سال است در آلمان زندگی میکند و به 5 زبان دنیا از جمله زبان فارسی تسلط دارد. بیشتر کتابهای او در زمینه فلسفه است اما از آنها تابحال در ایران چیزی چاپ نشده است. او ده رمان نیز دارد. جهانبینی بختیار علی برای من جذاب تر از شیرزاد حسن است زیرا تجربه زیسته بیشتری نسبت به شیرزاد حسن دارد. فلسفه به او کمک کرده که رمانهایش در عین حال که فضای مدرنی دارند چیزهای زیادی به فرهنگ ما اضافه کند. نگاه بختیار علی نسبت به همه چیز، انتقادی است و در نتیجه مخاطبان زیادی دارد. یکی از انتقاداتی که در مورد رمان آخرین انار دنیا زیاد شنیده میشد این بود که چرا حضور جنس زن در این رمان کم است. بختیار علی در این باره میگوید: «زیرا من میخواستم نشان دهم جهانی که مردانه بوده و زنان نقش کمرنگی در آن داشته باشند به این شکل است و در جایی که سنتها غالب است زیست زنانه وجود ندارد.»
در ادامه برنامه مرتضی پرورش از شاعران و نویسندگان همدانی درباره رمان آخرین انار دنیا گفت: من این رمان را با دو ترجمه خواندم و آنها را با هم تطبیق دادم. ترجمه آرش سنجابی که نشر افراز آن را منتشر کرده و ترجمه مریوان حلبچهای که توسط نشر ثالث منتشر شده است.
او افزود: من با ادبیات کردی ناآشنا نیستم و به آن انس دارم اما ترجمه آرش سنجابی را نپسندیدم. وقتی ترجمه حلبچهای را دیدم هر دو را بصورت تطبیقی با هم خواندم. حجم کتاب این دو ترجمه در ظاهر نیز متفاوت است. در طی خواندن متوجه شدم که آرش سنجابی حدود 85 صفحه از این کتاب را حذف کرده و ترجمه نکرده است و اتفاقا از قسمتهای کشدار رمان حذف نکرده بلکه از تشبیهات زیبای نویسنده کاسته است در نتیجه بعضی تصاویر و تعابیر ادبی آن ناقص شده است. در کل، متن حلبچهای فارسیتر است با اینکه سنجابی فارس زبان و حلبچهای کرد زبان است.
سپس حسن گوهرپور درباره ادبیات اقلیمی و زمینههای آن صحبت کرد و گفت: موضوعی که علاقه دارم پیرامون آثار بختیار علی بگویم تلاشهایی است که یک نویسنده باید برای عمومیتر و جهانی تر کردن اثر خود انجام دهد به ویژه نویسندگانی که در اقلیمهای خاص و با زبانهای خاص، دست به آفرینش اثر میزنند.
گوهرپور ادامه داد: زمینههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که این نویسنده در آن رشد کرده را میشناسیم. اولین محدودیتی که این دست نویسندگان با آن روبرو هستند، مسأله زبان است. نویسنده برای غلبه بر این موضوع تلاشهای فراوانی در این زمینهها باید انجام دهد. بختیار علی را نیز بیش از تلاشهای متنیاش، تلاشهای اجتماعیاش باید به شهرت برساند. از جمله اینکه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی که میتواند انجام دهد، به شناخته تر شدن او کمک بسزایی خواهد کرد. اگر این نویسنده با زبانی که کاربران بیشتری داشت، دست به نوشتن میزد به یقین شرایط بهتری را داشت.
او افزود: یکی دیگر از زمینههایی که میتواند او را از این محدودیت دور کند، تلاشهایی است که مترجمی مانند حلبچهای برای ترجمه آثار او انجام میدهد و به همین اعتبار، کوششهای بختیار علی از زمانی بیشتر دیده شده است که به آلمان کوچ کرده است. نویسنده یا باید به زبان مقصد بنویسد یا باید مترجمان خوبی را برای انتقال مفاهیم اصلی که مدنظر دارد انتخاب کند و بختیار علی اینکار را به درستی انجام داده است.
در بخشی از این برنامه، جمشید بابالحوائجی نوازنده تنبک و یلدا منطقی نوازنده قانون، قطعهای را اجرا کردند و در پایان، پرسش و پاسخی انجام شد و مریوان حلبچهای به سوالات افراد حاضر پاسخ داد.