به گزارش آفتاب صبح و به نقل از ایسنا، این موضوع که زنان در طول تاریخ در جریان مهاجرتها و تصمیمگیریهای مربوط به آن حضور داشتهاند، واقعیتی است که اغلب مغفول مانده است. در برخی موارد، هرچند زنان ظاهراً حضور ندارند و ما زنان را رسماً در جایگاه تصمیمگیرنده نمیبینیم، اما درواقع رهبران پشت پرده، آنان هستند. بنابراین، تصویر عمیقاً شکلگرفته در باب زنان بهعنوان افرادی بیتحرک و تابع خانه و خانواده، مطلقاً تصویر درستی بالاخص در بحث مهاجرت نیست!
بر اساس آمارهایی که محققان ارائه دادهاند، در دوره سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰، بیش از ۴۴ درصد مهاجران جابهجاشده بین استانهای کشور را زنان تشکیل دادهاند. در سال ۱۳۸۵ حدود ۷۲ درصد از زنان مهاجر در کل کشور به دلیل پیروی از خانوار جابهجا شدهاند که این رقم در سال ۱۳۹۰ حدود ۶۹ درصد بوده است. طبق این آمارها، واردشدگان به استان تهران بیشترین نسبت مهاجران تبعی کل کشور در دو سرشماری یادشده را تشکیل میدهند. درواقع، استان تهران از سویی بالاترین سهم در پذیرش مهاجران تبعی را داشته و از سوی دیگر نخستین مقصد مهاجرتی زنان بوده است.
بهمنظور بررسی و کاوش بیشتر این موضوع، محققانی از دانشگاه تهران در پژوهشی کاربردی سعی کردهاند نقش زنان را در فرایند تصمیمگیری مهاجرت خانوادگی به استان تهران به شکلی علمی مورد ارزیابی قرار دهند.
در این پژوهش، از تکنیک پیمایش استفادهشده و در آن، تعداد ۵۰۰ نفر از زنان مهاجر متأهل در شهرهای تهران و ملارد با ابزار پرسشنامه مورد بررسی واقع شدهاند.
نتایج این بررسیها نشان میدهد که رضایت از مبدأ مهاجرت با میزان مشارکت زنان در فرایند تصمیمگیری مهاجرت خانوادگی به استان تهران رابطه منفی و معنادار دارد. این بدان معنی است که هرچه زنان نارضایتی بیشتری از محل زندگی اولیه خود داشتهاند، میزان مهاجرت آنها به سمت تهران، روند بیشتری را به خود اختصاص داده است.
بر اساس این یافتهها، قدرت زنان در خانواده با میزان مشارکت آنان در فرایند تصمیمگیری مهاجرت خانوادگی رابطه مثبت و معنادار داشته است. همچنین، نتایج، گویای آن است که مشارکت زنان در تصمیمگیری مهاجرتهای زنمحور در مقایسه با مهاجرتهای شوهرمحور و نیز مهاجرتهای فرزندمحور، تفاوت معناداری به نفع مهاجرتهای نوع اول دارد.
سراجالدین محمودیانی، محقق جمعیتشناسی دانشگاه تهران و همکارش در این پژوهش میگویند: «علاوه بر اینها، سطح تحصیلات زنان از متغیرهای تأثیرگذار بر مشارکت آنان در جریان مهاجرت است و درمجموع، نتایج گویای آن است که ویژگیهای فردی زنان در مقایسه با مشخصات شوهرانشان در جریان مهاجرتهای خانوادگی اهمیت بیشتری دارند. درواقع، نتایج این پژوهش از آن حکایت دارند که زنان، مشارکت نسبتاً بالایی در فرایند تصمیمگیری مهاجرت خانوادگی دارند».
این محققان میافزایند: «یافتههای ما نشان میدهد که زنان، مهاجرت خانوادگی را راهبردی جهت تحقق خواستههای فردی و خانوادگی میبینند. رهایی از محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی مبدأ، بهبود وضعیت اقتصادی خانواده و تأمین آیندهای بهتر برای فرزندان، کارکردهای مهاجرت خانوادگی از نگاه زنان است. لذا انتظار میرود با ادامه روند بهبود وضعیت اجتماعی زنان، مشارکت آنان در مهاجرتهای خانوادگی افزایش یابد».
محمودیانی و همکارش که نتایج پژوهش خود را در نشریه «زن در توسعه و سیاست» منتشر کردهاند، اعتقاد دارند: «با عنایت به اینکه تحصیلات و زمینه ارتباطات با مقصد، از متغیرهای تأثیرگذار و معنادار بر مشارکت زنان در جریان مهاجرت بوده است، باید گفت زنان ایرانی که امروزه تحصیلات بالاتری کسب کردهاند، به واسطه همین تحصیلات دانشگاهی، سرمایه اجتماعی و ارتباطات قویتری با شهرهای بزرگ ازجمله تهران دارند و حتی در برخی موارد پیشگاماند. پس انتظار میرود که افزایش مشارکت زنان در جریان مهاجرت خانوادگی قویتر نیز شود. بیتردید، ورود زنان به شهرهای بزرگ به تغییر در سبک رفتاری و زندگی آنها میانجامد و مطالعات آتی میتوانند بر این حوزهها تمرکز کنند».
گفتنی است، نشریه «زن در توسعه و سیاست» که وابسته به مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران است، اولین فصلنامه دانشگاهی درباره مسائل زنان است که به طرح مباحث اجتماعی، رفتاری، اقتصادی و سیاسی مربوط به زنان ایران میپردازد.