بازنشر از هفتهنامه الوند
آفتاب صبح / علی بیات؛ مربی و مدرس کوهنوردی است و بعنوان راهنمای گردشگری و کوهستان همواره سعی در انجام فعالیت های جدید دارد ، او در دو دهه فعالیتی که در ورزش کوهنوردی داشته، علاوه بر کسب تجارب و انتقال مطالب آموزشی و گزارشهای صعود دستی نیز بر قلم داردکه در قالب وبلاگ و شبکههای مجازی و جراید می نویسد او به تاکید خودش همواره سعی داشته همواره بیاموزد و در انتقال تجارب کوشا باشد و اخیراً نیز از صعود قله 6000 متری آیلند پیک در منطقه هیمالیای نپال بازگشته، با او گفتگویی انجام دادهایم که بخشی از آن را در این شماره میخوانید:
از چه زمانی صعود به این قله در ذهن شما جرقه زد؟
برای پاسخ به این سئوال باید چند سالی به عقب برگردیم و آن زمانی بود که نطفه اصلی تیم صعود به قله کلیمانجارو با 5895 متر ارتفاع بهعنوان بلند ترین قله آفریقا بسته شد.
با توجه به اجرای برنامه توسط شرکت "اسپیلت"، نفرات به صورت مجزا و با هزینههای کاملاً شخصی ثبت نام و برنامه در بهمن 96 با موفقیت اجرا شد، در همان برنامه جهت صعود به بلندترین قله اروپا با 5642 متر بنام البروس (ELBROUS) برنامهریزی شد و برای آمادهسازی دو برنامه تمرینی در سبلان و دماوند شکل گرفت، در نهایت برنامه اصلی که در ارتفاعات قفقاز روسیه قرار دارد در مرداد 97 در قالب تیمی 8 نفره و به سرپرستی کاظم فریدیان که از هیمالیانوردان صاحب نام و فاتح «کی 2» است با موفقیت اجرا شد.
در ادامه قصد برنامهریزی جهت صعود به بلندترین قله آمریکای جنوبی (آکانکاگوا) را داشتیم که پیش از صعود به آن که به واسطه نوسانات ارزی بسیار پرهزینه شده بود باید از ارتفاع بلند دلار میگذشتیم که میسر نشد و بخشی از آرزوها بر باد رفت تا نهایتاً طی یک دورهمی با اعضای تیم در شهر دزفول - که مهمان یکی از همنوردان خونگرم دزفول بودیم - دوستان برنامهریزی کردند و برای اجرای برنامه 6000 متری در منطقه هیمالیا به توافق رسیدند. بر همین اساس، قله 6189 متری «آیلند پیک» (ISLAND PEAK) را پیشنهاد دادند و بنده را بهعنوان سرپرست و مسئول فنی تیم انتخاب کردند و قرار شد تیمی 4 نفره به این برنامه اعزام شود.
در ادامه چه کردید و اینکه شما بهعنوان سرپرست چه وظایفی را باید انجام میدادید؟
وظایف سرپرست در سه مرحله قبل برنامه - حین برنامه و بعد از برنامه خلاصه میشود که با توجه به توان نفرات تیم و شناختی که از منطقه حاصل شد (گفتگو با صعودکنندگان پیشین و خواندن گزارشات و مراجعه به سایتها) اردوی 3 روزهای با حضور مربیان ارزشمند همدان در منطقه الوند برگزار شد که این اردو با توجه به ویژگیهای منطقه صعود بود و در نهایت با صعود به الوند در روزی که تداعی بخشی از سرما و کولاک و سختی منطقه بود پایان یافت و اعضای تیم هریک تمرینات خاص از جمله کار با یومار و عبور از نردبان (تمرین عبور از شکافهای یخی) را در شهرهای خود انجام دادند که در کنار آن کمبود وسایل را نیز رفع کردند.
در حین برنامه در نپال نیز آموزشها و هماهنگی های لازم جهت بازآموزی و مرور دانسته ها، انجام و نسبت به تقویت روحیه تیمی که همگی از سطح خوبی از آمادگی جسمی و روحی برخوردار بودند اقدام شد و نهایتاً وظایف سرپرست پس از اجرای برنامه است که مشغول بازبینی صعود و شناسایی نقاط ضعف و قوت و ارائه گزارش هستم .
آیا شما برای این صعود نیاز به اخذ مجوز خاصی هم داشتید و اقدامی صورت گرفت؟
بله، خوشبختانه با مساعدت دلگرم کننده ریاست فدراسیون جناب آقای زارعی، همچنین آقای حسین مقدم از هیمالیانوردان فدراسیون و وزارت ورزش این امر میسر شد البته در ادامه کار و در کشور نپال و بدو ورود به منطقه و صعود قله ، هر یک مجوزهای خاصی نیاز داشت(پرمیت یا اجازه صعود) که آن هم در منطقه اخذ گردید.
در خصوص حمایتها، آیا حمایتی از شما از جانب فدراسیون، هیئت یا شرکت ها صورت گرفت؟
در ابتدا لازم است از مدیر کل محترم اداره اقتصاد و دارایی استان همدان جناب آقای محمودی و معاونین و همکاران محترم، همچنین دوستان سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان که از هر لحاظ مساعدت نمودندتشکر نمایم ، واز فدراسیون کوهنوردی که در تمام صعودهای برون مرزی یاریگر بنده بودند نیز کمال قدردانی را دارم، در مورد هیئت صحبتی ندارم و در خصوص اسپانسرها و حامیان مالی به خصوص شرکت ها فقط امیدوارم روزگاری از حمایتشان ورزش کوهنوردی منتفع شود ما که نشدیم؛ مگردوست بزرگوار آقای امزاجردی و شرکت تولید لوازم کوهنوردی "آپامهر" که همیشه مشوق بنده و کوهنوردان کشور بودندو در حد داشتههای خود حمایت میکند که جای تقدیر دارد.
هیمالیا را چطور دیدید؟ و شرح مختصری از چگونگی برنامه بفرمایید.
صحبت پیرامون هیمالیا به صرف سه هفته حضور شاید جامع نباشد؛ اما بی شک تاثیری که این حضور کوتاه در روح آدمی میگذارد آنقدر ماندگار است که هرگز فراموش نمیشود، وجود مردمانی سختکوش با معیشت سخت و البته درآمد آبرومندانه باعث میشود تا گردشگران و کوهنوردان از امکانات نسبی برخوردار باشند؛ آنگونه که در آنجا باید با حداقلها ساخت و کمتر اسراف نمود که در مقابل، وقتی من با کشور خود مقایسه میکنم، امکانات خوبی داریم اما متاسفانه، اسراف بیش از حدی در مصرف حاملهای انرژی، مواد غذایی و سایر امکانات کاملاً اشکار است که افزایش قیمت ها هم چاره ساز نبوده و شوربختانه فرهنگ سازی در این زمینه نیز زمانبر بوده که به راحتی فراهم نمیشود.
در خصوص برنامه هم بعد از حضور در کاتماندو - پایتخت نپال، در دوم فروردین 98 به سمت «لوکلا» با فرودگاهی کوچک و پرخطر پرواز کردیم و در ادامه هر روز با 5 تا 7 ساعت پیمایش مسیر با فراز و نشیب های بسیار، در هوایی که گاهی آفتابی و گاهی همراه با بارش برف و سرما و کولاک منطقه بود به اقامتگاه هایی چون «پاکدینگ»، «نامچه بازار»، «تینگ بوچه»، «دینگ بوچه»، «چوخونگ» و نهایت بیس کمپ رسیدیم که بیش از یک هفته طول کشید و نهایتا در شب نهم برنامه در ساعت یک بامداد به سمت قله 6189 متری «آیلند پیک» حرکت و ساعت 10 صبح بعد از گذر از شیبهای تند و شکافهای یخی با نردبانهایی که امکان گذر از شکافها را فراهم میکردند بر فراز قله ایستادیم که پس از بازگشت و طی مسیری چهار روزه و جداگانه به «لوبوچه» و «گروک شیپ» و قله «کالاپاتار»(5550 متر) و بیس کمپ «اورست» راهی شدیم که در واقع پایان مسیر رفت و آغاز مسیر بازگشت بود و در نهایت به لوکلا،سپس کاتماندو نهایتا ایران بازگشتیم.
هزینههای برنامه چطور تامین شد؟
اجازه دهید در این خصوص فقط به این بسنده کنم هیمالیا دور نیست !که اگر شما قصد داشته باشید راحت صعود کنید؛ قطعاً هزینهبر خواهد بود؛ اما شما میتوانید با یک سوم هزینه و زحمتی بیشتر با کوله سنگین و اخذ مجوزهای داخلی نپال از وزارت توریست و شرکتهای مسافربری داخلی به این سفر بپردازید والا چنین برنامهای حداقل 2000 دلار باید بپردازید که جدای از هزینۀ مذکور هزینه چند میلیونی بلیط هواپیما را باید به آن افزود.
و اما در خصوص بیمه هم توضیح دهم که برای من مهم بود که بیمه کامل باشیم؛ لذا با پرداخت 200 هزار تومان برای هر فرد کل تیم تا 240000 یورو (هرفرد60000یورو) به شرط ارائه مستندات درمانی از کشور مقصد بیمه شد که آمبولانس هوایی یا استفاده از هلیکوپتر هم شامل آن میشد .
و اینکه نپال را چطور ارزیابی کردید؟
خلاصه بگویم کشوری کوچک و فقیر با درهای باز به روی توریستها که برایش درامد زایی دارند ودر مقایسه با اینهمه تنوع در کشور خودمان کمی به فکر رفتم و امیدوارم روزی توریست های فراوانی به کشور و شهر من وارد شوند.
آیا بازهم به منطقه باز خواهی گشت و برنامه بعدی شما چیست؟
قطعاً شرایط مهیا شود با استفاده از تجارب سفر با هزینه کمتر باز خواهم گشت و البته برای ارتفاعات بالاتر نیز فکر خواهم کرد.