احمد توکلی در یادداشتی خطاب به مردم درباره تکرار اشتباه تاریخی احمدینژاد در دولت روحانی با همراهی مجلس نوشت.
به گزارش ایلنا، متن یادداشت احمد توکلی در ادامه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت شریف ایران!
روز چهارشنبه، ۳ شهریور ۱۳۹۵مجلس با پشتیبانی رئیس محترم مجلس و کمیسیون برنامه و بودجه لایحه اصلاحیه بودجه را تصویب کرد. با تصویب این اصلاحیه، دولت اجازه دارد با تجدید ارزیابی ذخائر بانک مرکزی برای خودش درآمد بسازد و با این ثروت فرضی سرمایه بانکها را افزایش دهد.
پایهگذار این روش آقای احمدینژاد بود، کاری غیرقانونی، تورمی و رکودی است و برخلاف مصالح بلندمدت مالیه عمومی و مغایر با اقتصاد مقاومتی بوده و هست.
بار نخست با زحمات بسیار در دولت پیشین با آن مقابله شد. در این دولت سه بار تقاضای تکرار کار آقای احمدینژاد رد شده و این بار هم با شرحی که میآید، انتظار این بود که نمایندگان محترم به آن رأی نمیدادند. شورای محترم نگهبان هم متاسفانه این مصوبه را در جلسه فوقالعاده تأیید کرد.
در دو سه ماه آخر دولت پیشین، آقای احمدینژاد تصمیم گرفت با استفاده از تجدید ارزیابی ذخائر ارزی بانک مرکزی درآمد دفتری بانک را بالا ببرد. این ذخائر در طول سالها به قیمتهای کمتر از قیمت روز تصمیمگیری آقای دکتر احمدینژاد، خریده شده بود، به قیمت روز ارز تجدید تسعیر یا ارزشگذاری جدید میشود.
چون نرخ ارز در طول زمان رو به فزونی بوده، تجدید ارزیابی، مقدار دارایی ارزی بانک را به ریال، بالا میبرد و درآمد جدید نشان داده میشود.
با این کار اختلافی به مقدار تقریبی مبلغ ۷۴ هزار میلیارد تومان، در دفاتر بانک مرکزی به شکل درآمد ظاهر می شد. آقای رئیس جمهور از مجمع عمومی بانک مرکزی که تمام اعضایش از هیئت دولت و مطیع وی بودند، مصوبه میگیرد، تا به اتکای بند ب ماده ۲۶ قانون پولی و بانکی کشور مصوب ۱۳۵۱ به همان مقدار ۷۴ هزار میلیارد تومان کلیه بدهیهای دولت، شرکتها، موسسات و بانکهای دولتی، همه را تسویه شده نشان دهد.
چون مجمع حق چنین کاری را نداشت جمعی از نمایندگان با کسب حکم ابطال مصوبه از دیوان عدالت اداری ایستادگی کردند. بعد که رئیس جمهور از راه شورای پول و اعتبار وارد شد، مجلس با قاطعیت با تصویب ماده واحدهای قانون را اصلاح و این راه را کور کرد.
در سال ۱۳۵۱، که قانون پولی و بانکی کشور تصویب شد، ایران از نظام ارزی ثابت پیروی میکرد نوسانها کم بود و دولت تصمیم آن را می گرفت. این کار امکانپذیر بود تا وقتی ارز را ارزان میکند و دارایی خارجی بانک مرکزی را به ریال کاهش میدهد، اوراق بدهی منتشر کند و به بانک بدهد و وقتی ارز را خودش گران میکند، و دارایی خارجی بانک را به ریال بالا میبرد.
این اضافه را درآمد تلقی کند و با اوراق بدهی مزبور، جابجا کند. ولی در سال ۱۳۸۱ که نظام ارزی نرخ ثابت، به شناور مدیریت شده تغییر یافت و نرخ یکسان هر دلار ۸۰۰ تومان تصویب شد، یکباره ارزش ریالی دارایی خارجی بانک مرکزی از ۸۱۴۰ میلیارد تومان در پایان سال ۱۳۸۱ به مبلغ ۱۱۸۰۰ میلیارد تومان در پایان ۱۳۸۲ افزایش یافت.
با تلاطم بازار ارز در سالهای ۱۳۹۰-۱۳۹۲ میزان خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی، از تقریباً ۷۵ هزار میلیارد تومان به ۱۶۸ هزار میلیارد افزایش داد. یعنی بیش از دو برابر! این پدیده کسب مالیات یا دریافت سهم سود دولت را به طور جدّ مطرح ساخت.
احمدینژاد با همین درآمد تحقق نیافته میخواست کل بدهیهای بخش دولتی را صفرکند! در آن زمان اقتصاددانان فعلی دولت از کار ما در این زمینه به شدت حمایت میکردند.
در طول سه سال اخیر دولت آقای روحانی پیش از اصلاحیه اخیر، سه بار در مجلس نهم تقاضای تکرار کار نادرست دولت قبل را ارائه کرد که رد شد.
برای بار چهارم، در مجلس جدید این پیشنهاد ارائه شد و در کمیسیون تخصصی برای بار چهارم رد شد و دیگر در صحن مطرح نشد. ولی در اقدامی تعجب برانگیز کمیسیون بودجه با تقاضای رئیس مجلس مجددا اصلاحیه را مطرح و این بار بدون مقاومتی درخور اعتنا در کمیسیون و صحن تصویب شد.
در مصوبه مجلس به دولت اجازه داده شده است تا دارایی خارجی بانک مرکزی را تجدید ارزیابی کند و پس از کنار گذاشتن مقداری از این به اصطلاح درآمد (که البته هنوز درآمدی تحقق نیافته)، از باقی مانده، تا ۴۵ هزار میلیارد تومان را صرف تهاتر بدهی دولت به بانکهایی که به بانک مرکزی بدهکارند، کند.
یعنی بانک مرکزی طلب خود را از آن بانکها دریافت نمیکند و آن را صفر مینماید و در ازاءی آن دولت نیز بدهی خود را به بانکهای مزبور نمیپردازد و طلب آنها از دولت صفر میشود.
درآمد مزبور از بانک خارج نمیشود. همچنین بخشی از آن ۴۵ هزارتا صرف افزایش سرمایه بانکهای دولتی میشود و بخشی هم در ازا بخشش سود و جرائم مردمی که تسهیلات کمتر از ۱۰۰ میلیون تومان گرفتهاند، به بانکها داده میشود.
درحالیکه کارشناسی مشترک بانک مرکزی و مرکز پژوهشهای مجلس حاکی از آن است که بعد از کسر اقلام برای امور دیگر تنها مبلغ ۳۵ هزار میلیارد تومان باقی میماند. ولی مجلس برای ۴۵ هزار میلیارد جهت سه دسته مصرف حکم داده است. البته تمام اعتبار صرف دو دسته اول میشود.
توضیح مطلب این است که جدول ۱ مصوبه میگوید تقریبا ۲۹ هزار میلیارد تومان برای تسویه مطالبات بانک مرکزی از بانکها و ۱۶ هزار میلیارد تومان هم برای افزایش سرمایه بانکهای دولتی اختصاص مییابد. جمع این دو قلم میشود ۴۵ هزار میلیارد تومان!
پس توقعی که برای میلیونها بدهکار بانکی زیر ۱۰۰ میلیون تومان آفریده اند، از چه محلی پاسخ داده میشود؟ دولت میخواهد سود و جرائم این وامها را ببخشد؛ چون اینها مال بانکهاست به همین مبلغ دولت به بانکها بدهکار میشود!
تجدید ارزیابی دارایی در بنگاههای اقتصادی امر رایجی است. با تغییر شرایط بازار ارزش داراییهای هر بنگاه، از جمله موجودی ارزیاش تغییر میکند.
محاسبه ارزش جدید کل داراییها با قیمتهای بازار لازم است. دو نکته بسیار مهم وجود دارد. نخست آن که بنگاه معمولی بیشینهساز سود است و ارزهایی را که دارد به بالاترین قیمت بازار میفروشد. دوم آن که تا دارایی به فروش نرفته هیچ سود یا زیانی تحقق نیافته است.
درست مانند وضعیتی که شما در منزل ملکی خود سکونت دارید. بعد به علت تورم شدید در زمین و مسکن، ارزش دارایی شما بالا میرود یا در اثر رکود شدید ارزش ملک شما کم میشود. گرچه این نوسانها دارایی شما را تغییر میدهد ولی تا وقتی در آن ساکن هستید و آن را نفروشید سود و زیانی هم تحقق نیافته است.
ولی بانک مرکزی حداکثرساز سود نیست. بلکه وظایفی حاکمیتی دارد که حفظ ارزش پول ملی و کمک به رشد اقتصادی اهم آنها است.
بانک مرکزی از یک سو منتشر کننده انحصاری پول ملی است و از سوی دیگر مسئول حفظ ارزش آن. به همین دلیل نمیتواند ارز در دسترس خویش را به بالاترین قیمت بفروشد بلکه برخلاف یک بنگاه اقتصادی معمولی باید حجم بالایی از دارایی ارزی را نزد خویش نگهدارد، تا بتواند اولا امنیت واردات ضروری را همیشه حفظ کند و ثانیا، با مداخلات هدفمند در بازار ارز، وظائف حاکمیتی اش در حفظ ارزش ریال را انجام دهد؛ برای بانک مرکزی ارز تنها یک دارایی نیست بلکه ابزار مهمترین سیاستگذاری های اقتصادی است.
به دلایل قانونی، اقتصادی، و تغییر منفی ساختار انگیزشی بخش عمومی این کار مطرود است.
۱. دلایل قانونی
گرچه دولت برای مقصود خویش به کسب اجازه از مجلس پرداخته و همین را دلیل قانونی بودن کار خود شمرده است، ولی تقاضای دولت :
• با اصل پنجاه و دوم مغایر است چون ارقام بودجه را به طور کاملا غیرشفاف تغییر میدهد. گرچه در جدولها ارقامی ذکرشده است ولی این ارقام را حداکثر اقلام شمرده است. به این ترتیب هر رقم دیگری، به شرط آنکه از ارقام جدول بالا نزند، پذیرفتنی است.
بدین ترتیب علاوه بر مغایرت با اصل پنجاه و دوم، اصل پنجاه و پنجم نیز در باره این منابع و مصارف قابل اجرا نخواهد بود. این اصل دیوان محاسبات را ملزم میکند درآمدها و هزینهها را با این ارقام بسنجد تا رفتار مالی دولت قابل نظارت شود. در شکل تصویب شده ارقام زیر سقفی شناورند و وسیله سنجش نخواهند بود.
یکی از عوامل فساد خانمان برانداز همین بی انضباطی ها است که متاسفانه با تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان بخشی از قدرت نظارت از خانه ملت سلب شد.
• تصویب این اصلاحیه با قانون «نحوه محاسبه و اعمال تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی بانک مرکزی» مصوب ۷/۷/۱۳۹۲ تعارض دارد و در واقع آن را تغییر میدهد. شورای نگهبان اصلاح قوانین را ضمن بررسی بودجه غیرقانونی میداند. نمیدانم این بار چرا چنین شد.
۲. دلایل اقتصادی
ادعا شده است که این تصمیم یک جابجایی در پایه پولی است و آن را بالا نمیبرد. پایه پولی یا پول پرقدرت چنین تعریف شده است:
پایه پولی= خالص دارایی خارجی + بدهی دولت و شرکتهای دولتی به بانک مرکزی + بدهی بانکها به بانک مرکزی
بانک مرکزی بانک معمولی نیست که از این و آن سپرده بگیرد و به متقاضیان تسهیلات بدهد. بلکه برای هر وامی پول چاپ و روانه بازار میکند.
ارز هم که میخرد، بر پول درگردش میافزاید، هر مقدار از ارزهای خریداری شده را که بفروشد، به همان میزان پول ناشی از خرید که به بازار رفته بود، به بانک برمیگردد. یعنی اثر خرید و فروش ارز در خالص دارایی خارجی ظاهر میشود. بانک مرکزی به وسیله کنترل پایه پولی (پول پرقدرت) و چند ابزار دیگر، نقدینگی را در اقتصاد کنترل میکند تا تورم را مهار و ارزش پول ملی را حفظ کند.
دولتیان میگویند: با تجدید ارزیابی دارایی خارجی، عامل اول در طرف چپ تساوی (خالص دارایی خارجی) در فرمول بالا افزایش مییابد. چون مقدار عامل سوم (بدهی بانکها به بانک مرکزی) را طبق اصلاحیه بودجه کم میکنیم، مقدار پایه پولی تغییر چندانی نمیکند. این ادعا کاملا نادرست است؛ زیرا حداکثر ۲۹ هزار از ۴۵ هزار میلیارد تومان صرف کاهش بدهی بانکها میشود و مبلغ ۱۶ هزار میلیارد تومان نیز به شکل افزایش سرمایه بانکهای دولتی به اقتصاد تزریق میشود.
یعنی به همین مقدار پول پرقدرت را در طرف راست فرمول افزایش میدهد. این مقدار پول جدید حدود ۵ دور در سال دست به دست میچرخد نقدینگی را به مقدار ۵ برابر افزایش میدهد و اثر تورمی خویش را در پی دارد. کدام اقتصاددانی میتواند این تصمیم را غیرتورمی بخواند؟ علاوه بر این، امروز سود محقق نشده را مصرف کردید، فردا که نرخ پایین آمد و تجدید ارزیابی برای بانک زیان نشان داد، از کجا این زیان را تأمین میکند؟
۳. نهادسازی انگیزشی در بخش عمومی
سالهاست که دولت و مجلس برای مقاصد بودجه ای تمایلی قوی برای افرایش قیمت ارز داشته اند، بدون آن که ارزیابی اثر این تمایل بر تولید صورت گیرد. در چشم اغلب حاکمان ارز درآمد دولت است که هرچه گرانتر فروخته شود دستشان برای خرج کردن بازتر است؛ نه یک منبع برای توسعه و پیشرفت ملی که باید متناسب با نیازها و مراحل رشد با آن برخورد کرد.
حال با تصویب اصلاحیه، در ساختار انگیزشی بخش عمومی تغییر شگرف دیگری رخ میدهد که تمایل به افزایش نرخ ارز را مضاعف میسازد. یعنی تا کنون به دلیل مخارج امروز میل به افزایش نرخ ارز داشتند؛ با این بدعت، به خاطر جبران بدهیهای گذشته نیز به این امر تمایل پیدا میکنند.
بیانضباطی و خرجتراشی بیحساب برای آینده یکی از آثار این تحول شوم بلندمدت خواهد بود. اگر تنها همین یک دلیل وجود داشت به خاطر تبعات منفی و مخرب دائمیاش نباید تن به این بدعت داده میشد. لازم است مردم شریف بدانند که تمام این استدلالها پیش از بحث از اصلاحیه تقدیم نمایندگان شده بود.
بدین ترتیب در ابتدای کارنامه مجلس دهم تبعیتی از سر تعلقات و تمایلات از دولت ثبت شد. بحث از سیئات دیگر این اصلاحیه را به آینده احاله میکنم. تا بعد با چه حسناتی این سیئات را بتوان شست.