به گزارش آفتاب صبح و به نقل از گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، در گفتوگوی روزنامه «اعتماد» با ترکان این نکات آمده است:
تحلیل شما از توصیه اخیر رهبری به احمدینژاد، چیست؟
بسیاری از دلسوزان نظام بارها بر این مساله مهم اشاره کرده بودند که اشتباه راهبردیای بود که اعتبارات جایگاههای مهم وحساس کشور در گذشته صرف آقای احمدینژاد شده بود. به حمدالله تصمیم هوشمندانه و حکیمانه مقام معظم رهبری نشان میدهد که آقای احمدینژاد بر خلاف تصورشان که گمان میکردند همچنان مورد تایید و حمایت مقام معظم رهبری است، دیگر مورد حمایت ایشان نیستند و رهبری نظام حضور احمدینژاد در انتخابات ٩٦ را به مصلحت کشور نمیدانستند. توصیه هوشمندانه رهبری این نتیجهگیری بسیار مهم را به ذهن متبادر میسازد که دیگر جناب آقای احمدینژاد نمیتوانند از اعتبار رهبری مصرف کنند.
با حذف آقای احمدینژاد، انتخابات ٩٦ چند قطبی خواهد بود؟
اینکه انتخابات ٩٦ چند قطبی خواهد شد اهمیتی ندارد. مهم این است که فضای انتخابات و عرصه مدیریتی کشور هرگز به تفکرات پوسیدهای مانند تفکرات دولت سابق بر نمیگردد.
مگر مبنای تفکری و مدیریتی دولت سابق چگونه بود؟
تفکرات اقتصاد چاوزی.
اقتصاد چاوزی به چه معنا؟
اقتصادی که در آن یارانه نقدی، محورتصمیمات و تدبیرها و مدیریتها قرار گرفت. اقتصادی که در آن یارانه نقدی نهتنها موجب اتلاف منابع کشور شد که موجبات همتشکنی نیروهای سیاسی کشور راهم به دنبال داشت. برخی از نیروهای مستعد و ظرفیتهای کاری کشور به جای اینکه در خدمت توسعه کشور قرار بگیرند زیر سایه یارانههای نقدی، همتشان شکست و ظرفیتهای خوب کاری به راحتی معطل ماند. این البته تنها یک گوشه از مصایب تفکر اقتصاد چاوزی است. سهام عدالت گوشه دیگری از تفکر اقتصاد چاوزی است. معتبرترین و بهترین شرکتهای کشور در حال حاضر از نظر مدیریتی گرفتار چالشهای اساسی همچون عدم بهرهمندی از مدیریتهای حرفهای و کار بلدند. مسکن مهرهم، همچون یارانه نقدی و سهام عدالت ضلع دیگری از اقتصاد چاوزی است که سرمایه ملی را به باد حراج داد. هرچند ساخت مسکن برای اقشار ضعیف جامعه، اقدام ارزشمند و مهمی است اما روشی که دولت سابق برای پیشبرد این هدف داشت به نوعی بود که از نظر متخصصان حرفه شهرسازی، مسکن و اقتصاددانها حرکت به سمت بیراههها بود. انتقادهای ریز و درشتی که کارشناسان در این زمینه به دولت سابق داشتند همه برگرفته از آیندهنگری آنان بود. آنان میدانستند که با این دست فرمانی که دولت برای ساخت مسکن مهر انتخاب کرده و منابعی که از بانک مرکزی گرفته چه تورمی پیش روی کشور و مردم خواهد بود. همین طور تصمیمات دیگری مانند غلبه واردات بر تولید ملی به اسمِ ثابت نگهداشتن قیمت ارز، در حالی که تورم باعث شده بود قیمت تمام شده تولیدات داخلی روز به روز بالا برود یکی دیگر از سوء تدبیرها و سوء مدیریتهای تفکر اقتصاد چاوزی دولت سابق بود که حل کردن این مشکل واقعا کار سختی بوده و هست. درآمدهای افسانهای ارزی به دلایل اتفاقات جهانی نصیب دولت سابق شد اما آنان، این ارزها را به عنوان سرمایه ملی به واردات اختصاص دادند که همین امر منجر به برهم ریختگی بازار داخلی شد و این واردات بیدلیل، تولیدات داخلی را سرکوب کرد.
پس شما معتقدید که توصیه رهبری نظام به آقای احمدینژاد به نوعی گرفتن شانس بازگشت چنین تفکری به عرصه مدیریتی کشور بوده است؟
بله. دورهای که گذشت، دوره بسیار بدی برای کشور بود. با وجود درآمدهای افسانهای دستاوردهای خوبی برای کشور حاصل نشد. بر همین اساس آقای احمدینژاد مورد تایید مقام معظم رهبری قرار نمیگیرد.
واکنش رییسجمهور به حذف احمدینژاد چه بود؟
برای آقای روحانی زود است که درباره انتخابات ٩٦ فکر کنند چرا که چند ماه بسیار پرکار را در پیش دارد. آقای روحانی در این مدت زمان باقیمانده از عمر دولتش، تاکید و تصریح کرده که حواس مدیران، مسوولان و دستاندرکاران کشور هرگز نباید به سمت انتخابات برود. آقای روحانی تاکید دارد که مسائل کشور و حل مشکلات بسیار مهمتر از حرف و حدیثهای انتخاباتی است و مدیران کشور نباید حواسشان به مسائل فرعی پرت شود. آقای روحانی به دنبال این است تا کشور و مردم کشور از کوششهای انجام شده بهترین نتیجه را بگیرند. بر این اساس نه شخص آقای روحانی و نه همکاران آقای روحانی در دولت، فعلا ذهنشان انتخاباتی نیست. با توجه به شناختی که از آقای روحانی دارم ایشان به دنبال آن است تا کشور پس از برجام بهترین استفاده را ببرد و گره اقتصادی باز شود. به طور خلاصه باید بگویم که فصل انتخابات شاید برای جریانهای سیاسی آغاز شده باشد اما برای آقای روحانی آغاز نشده و ایشان به دنبال اتخاذ بهترین تصمیمگیریها برای دولت در سال چهارم است.
سبد رای آقای احمدینژاد با عدم حضور او در انتخابات چه خواهد شد؟
همان رایی که در ٩٢ به رقبای روحانی دادند سبد رای احمدینژاد است که البته این رای به دلیل توصیه رهبری بهشدت ریزش خواهد داشت.
به نظر شما اصولگرایان میتوانند به کاندیدای واحدی برسند؟
من امیدوارم که جناح اصولگرا بتواند با افرادی در حد و اندازه و اعتبار اصولگرایی به عرصه بیاید تا انتخابات سال ٩٦، انتخاباتی پرشور و رقابتی باشد.
به عنوان فردی که شرایط را رصد میکنید فکر میکنید اصولگرایان چهرهای برای رقابت با آقای روحانی دارند؟
من ارزیابیای از جریان اصولگرایی ندارم. تا جایی که هم که میدانم اعضای کابینه فرصت رصد فعل و انفعالات جریان اصولگرایی را ندارند.
چرا؟
به این دلیل که آقای روحانی رییس دولت مستقر است و بر این اساس تلاش دارد تا وظایف قانونی خود را به بهترین وجه ممکن انجام دهد. همکاران ایشان در دولت هم همین نگاه و رفتار را دارند.
چقدر احتمال دارد اصولگرایان سنتی از آقای روحانی در انتخابات ٩٦ حمایت کنند؟
واژه اصولگرایی مدتهاست که برای من نام دقیقی نیست.
به چه علت؟
به این علت که بسیاری از اصولگرایان، نامشان اصولگرایی است و رسمشان، رسم اخباریگری است. این در حالی است که اگر نگاهی به تبار مفهوم اصولگرایی در طول تاریخ بیندازیم، خواهیم دید که اصولگرایان با اندیشههای پیشرفتهای در مقابل اخباریون قرار میگرفتند. اتکای اندیشههای اخباریون صرف نظر از میزان اعتبار، به روایات بوده اما اصولیون در حوزه تفکر شیعی اندیشههایی داشتند که محور آن عقل گرایی بوده است. همیشه تاریخ، اخباریون که اهل حدیث بودند در مقابل اصولیون که عقل گرایی را محور میدانستند، قرار میگرفتند. اصولیون کسانی بودند که عقل را یکی از مبانی فتوا میدانستند. به طوری که در ١٥٠ سال پیش حاج آقا وحید بهبهانی در حوزه علمیه نجف مبنای اصولیون را تقویت کرد و مبنای حوزه نجف را بر پایه تفکرات اصولیون بنا کرد. شاید اینکه عقل یکی از مبانی افتا شد بعد از این دوره است. یعنی مبنای افتا، قرآن، سنت و عقل و اجماع شد. این تعریف اساسی است که از اصولیون میشناسیم. نمیدانم آنچه امروز به عنوان اصولگرایی در جامعه ما مطرح شده است، چقدر با این موضوع منطبق است. من نمیخواهم همه اصولگرایان را بگویم اما متاسفانه برخی از کسانی که نامشان اصولگرا است، رسمشان اصولی نیست و اخباری است. البته برخی از اصولگرایان امروز کشور باعث افتخار همیشه انقلاب اسلامی بوده و هستند که از آن جمله میتوان به جامعه روحانیت مبارز اشاره کرد. جامعه روحانیت مبارز با نگاه تاریخی ادامهدهنده اصولیون هستند و به معنای واقعی کلمه، اصولگرایند. این دسته از اصولگرایان نیز سهم بسیار مهمی در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی داشتهاند. همه ما جامعه روحانیت مبارز را محترم میشماریم. خودمان هم به لحاظ عقل گرایی و اسلامی بودن خود را اصولی میدانیم اما برخی اصولگرایان هستند که این طور عمل نکردهاند و درواقع با رصد رفتاریشان، ارزیابی اخباری بودن را در ذهن تداعی میکنند.
به نظر شما چرا برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز معتقد به حمایت از آقای روحانی در انتخابات هستند؟
به این دلیل که آقای روحانی یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران و یکی از مهمترین چهرههای این تشکل است. آقایان هاشمی و ناطق نوری و روحانی از چهرههای شاخص جامعه روحانیت مبارز هستند و من فکر میکنم خیلی طبیعی است که عدهای در این تشکل بگویند که در کنار آقای روحانی قرار میگیریم و از او حمایت میکنیم.
آقای ترکان استراتژی دولت برای انتخابات سال ٩٦ چیست؟
برگزاری انتخابات با مشارکت حداکثری راهبرد دولت در انتخابات ٩٦ خواهد بود. به همین دلیل است که میگویم امیدوارم اصولگرایان با چهره معتبری وارد انتخابات شوند. چرا که اگر عرصه انتخابات، رقابتی نباشد شاهد حضور پرشور مردم پای صندوقهای رای نخواهیم بود. بیتردید انتخابات حداکثری مطالبه نظام است و مشارکت کم مردمی هرگز مطلوب هیچ کسی در نظام نیست.
حتما باید تعداد شرکتکنندگان در انتخابات حداکثری باشد و مردم به صورت پرشور پای صندوقهای رای حاضر شوند. اگر انتخابات به گونهای باشد که از ابتدا برنده آن معلوم باشد که مشارکت حداکثری اتفاق نمیافتد. مشارکت حداکثری به این است که رقابت انتخاباتی جدی باشد و مردم آرای خودشان را در تعیین سرنوشت انتخابات موثر بدانند.
اگر مهمترین دستاورد دولت اول آقای روحانی را برجام و کنترل تورم بدانیم، به نظر شما در دوره دوم چه گامهایی باید برداشته شود؟
بعدها باید مفصل در این مورد صحبت شود اما نکته مهمی که باید در نظر گرفت این است که سال ٩٧، چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب است و باید کارنامه ٤٠ سالگی انقلاب اسلامی را به مردم ارایه دهیم و بگوییم که در این ٤٠ سال، انقلاب اسلامی از کجا به کجا حرکت کرده است. به اعتقاد من اگر سالهای آخر رژیم سابق، دورانی بود که تولید نفت به رقمهای بالایی رسید، امروز کل صنعت گاز کشور را باید محصول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بدانیم. شاید محور اصلی و اصلیترین کاری که در اقتصاد ایران در این ٤٠ سال اتفاق افتاده است، دوران گاز طبیعی است. همه میادین مستقل گازی بعد از انقلاب توسعه یافتند. گاز قبل از انقلاب هم بود اما گاز همراه نفت بود و میادین مستقل گازی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی توسعه نیافته و به بهرهبرداری نرسیدند. همه آنچه میادین مستقل گازی است محصول تلاشهای بعد از انقلاب است. لذا مهمترین اتفاقی که باید به صورت دقیق پیگیری شود و کارنامه ٤٠ ساله انقلاب اسلامی در سال ١٣٩٧ خواهد بود، شاید باید بر محور دوران گاز طبیعی باشد.