شناسه خبر:
249570
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۴/۲/۲ -
08:09
حسن گوهرپور
روزنامهنگار / عضو انجمن علمی نقد ادبی ایران
انسان در اندیشه اسلامی و انسان در اندیشه غربی (اندیشه در اروپا) دارای وجوه مشترک و تفاوتهای زیادی است. مصادیق فراوانی از این وجوه تفاوت و شباهت در مکتوبات تاریخی به ثبت رسیده است.
برهمین اساس، انسان ایرانی در برهه تاریخی سیطره اسلام بر ایران، از منظر حکمت با فلسفه و عرفان دارای ابعادی است که این ابعاد معرفتی، انسان در جریانهای بزرگ در تاریخ اندیشه غربی مثل «عصر دین»، «عصر علم» و «عصر اضطراب» و... متفاوت است.
به بیان دیگر، انسان ایرانی در حکمت اسلامی با رویکردهای اجتماعی تعریفی دارد که با انسان اجتماعی از منظر آنچه در اندیشه غربی مثلاً در آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، انگلستان و... میبینیم تفاوتهای معناداری دارد.
بیان این مقدمه از این جهت است که بگوییم انسانِ تاریخی، در اندیشه ایرانی، محصول فلسفه، حکمت، عرفان و الهیات است. سعدی نیز نمود و مصداقی از همین انسان تاریخی است. زیستجهان معرفتی و اجتماعی سعدی در نظامیه شکل میگیرد. مدرسهای کاملاً ایدئولوژیک و استراتژیک که توسط نظامالملک طوسی در نیشابور، بغداد، قاهره، موصل، اصفهان، آمل، مرو، بلخ و هرات تأسیس شد و قرار بود مقابل تفکر «اسماعیلیه» بایستد و مروج «فقه شافعی» و «کلام اشعری» باشد. برای اینکه این مدرسه بتواند تأثیر عمیقی بر طلبههایش بگذارد، هم شهریه پرداخت میکرد و هم شبانهروزی بود. حدیث، اصول، فلسفه، طب، قرآن، فقه، نجوم، صرف و نحو عربی و... از جمله علوم مقدماتی بود که طلبههای نظامیه میخواندند و میآموختند.

مرا در نظامیه ادرار بود / شب و روز تلقین و تکرار بود
سعدی در چنین فضای فکریای بزرگ شد و تعلیم دید، بدیهی است که آنچه در شعر سعدی در بخش تعلیمی به مخاطب ارائه شده، دستاوردهای معرفتی او از نظامیه و اندیشههایی است که در آن مدرسه آموخته بود. او پس از اتمام تحصیل واعظ میشود؛ واعظی که سفر میکند و با مردم سخن میگوید و چه سخنی بهتر از شعر!
در واقع آنچه سعدی در کلامش جاری میکند، وعظ است، اما اینقدر عالمانه، با ظرافت، مخیل و موزون تقریر میکند که اثر ادبی از آن خلق میشود. به همین اعتبار؛ سعدی شاعر در بوستان، سعدی نویسنده در گلستان، سعدی واعظ است. برای خوانندگانش از تعالیم اخلاقی میگوید. بوستان را در عدل و تدبیر و رأی، در احسان، در عشق و مستی و شور، در تواضع، در رضا، در قناعت، در عالم تربیت، در شکر بر عافیت، در توبه و راه صواب، در مناجات تحریر میکند و گلستان را در سیرت پادشاهان، در اخلاق درویشان، در فضیلت قناعت، در فواید خاموشی، در عشق و جوانی، در ضعف و پیری، در تأثیر تربیت، در آداب صحبت مینگارد.
همانطور که از اسامی ابواب بر میآید همه درباره انسان در ساحتهای اجتماعی است. سعدی با این رویکرد، جامعهشناس، روانشناس و مردمشناس است. تجربههای زیستی خود را در کنشی اخلاقگرایانه در فضاهایی ملموس با کلمات بازآفرینی میکند.
صحنهها و توصیفات همه برای مخاطب قابل باور و آشناست؛ و هم از این روست که سعدی در افکار عمومی و در پژوهشهای ادبی به شاعری معروف است که سهلالممتنع مینویسد، او به گونهای مینویسد که بر عموم مردم تأثیر بگذارد، به همان شیوهای که در مدرسه آموخته است.
پ.ن:
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم