از سؤال «حالا چه میشود؟» در آمریکا چند روزی گذشته است. حالا گمانهزنیها درباره کابینه احتمالی رئیسجمهور جمهوریخواه شدت گرفته است. در نگاه اول گزینههایی از بین طرفدارانی که با او در کمپین انتخاباتی همراه بودند، مطرح هستند. احتمال کابینهای یکدست از جمهوریخواهانی تندرو، چیز غریبی نیست، اما در این بین شاید آنچه بیش از همه برای همسایگان و آنها که بهنوعی انتخابات آمریکا برایشان مهم است، این است که چه کسی بر صندلی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا بنشیند.
به گزارش آفتاب صبح، روزنامه «شرق» در ادامه نوشت: بدونشک او شباهتی به جان کری، وزیر خارجه دموکرات فعلی، نخواهد داشت که دنبال مذاکره و توافق با ایران بود. چه آنکه گزینههای مطرحشده فعلی برای این وزارتخانه همگی جزو منتقدان سرسخت جان کری و اقدام او در دستیابی به توافق با ایران هستند. اجرای توافق و نظارت بر اجرای آن و همچنین برخی مسائل منطقهای جزو موضوعاتی هستند که وزیر خارجه احتمالی کابینه ترامپ را برای ایران مهم میکند.
تاکنون نام سه جمهوریخواه تندرو برای تصدی سمت وزارت خارجه مطرح شده است. نوت گینگریچ، رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا، «باب کورکر»، رئیس فعلی کمیته روابط خارجی سنا و از جدیترین منتقدان «برجام»، «جان بولتون»، نومحافظهکار افراطی و سفیر اسبق واشنگتن در سازمان ملل متحد، گزینههای احتمالی وزارت خارجه آمریکا هستند.
باب کورکر در جریان مذاکرات هستهای آنقدر مخالفت علیه این مذاکره و توافق ابراز کرد که همین مخالفتها برای معرفی او کافی است، اما دو گزینه دیگر، علاوه بر مخالفت جدی با جمهوری اسلامی و توافق با ایران، یک ویژگی مشابه هم دارند و آن رفاقتشان با منافقین و حضور در میتینگشان در پاریس است. گینگریچ برای حضور در این نشست ضدایرانی، کمپین انتخاباتی ترامپ را ترک کرد تا در جمع منافقین، آنها را ستودنی توصیف کند. او در جریان کمپین جزو گزینههای احتمالی معاونت ترامپ بود، اما در نهایت این عنوان به مایک پنس رسید.
جمهوریخواه سختگیر
نوت گینگریچ ٧٣ ساله که پنجاهوهشتمین رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحده بود، جمهوریخواه تندرویی است که جمهوری اسلامی ایران و شعار «شیطان بزرگ» را بهخوبی میشناسد. او در مقالهای که سال گذشته در «واشنگتنتایمز» نوشت، مانند دیگر مواضعش مدعی بود که نظام ایران دیکتاتوری است. شاید آنچه دیدگاه، گنگریچ درباره ایران را خطرناکتر میکند، این است که او معتقد است هنوز آمریکا درباره ایران آنگونه که باید سختگیری نکرده و در نهایت نیز این جمهوری اسلامی ایران است که برنده این دعواست.
او بهصراحت مینویسد «با هر معیار ارزیابیای، ایالات متحده بعد از انقلاب در جنگ با ایران باخته است». «تسلیمشدن در مقابل ایران در موضوعاتی مانند تحریمها و مسئله هستهای یک گام بزرگ در شکست آمریکاست». او همچنین درباره مواضع منطقهای جمهوریاسلامی ایران نگران و مدعی است که «تهران بهراحتی از گروههای تروریستی در منطقه حمایت مالی میکند و به سمت تبدیلشدن به یک قدرت هستهای پیش میرود».
او در سال ۱۹۹۴ که ریاست مجلس نمایندگان را برعهده داشت، مغز متفکر جمهوریخواهان در پیروزی بر دموکراتها در انتخابات و دردستگرفتن کنترل مجلس نمایندگان بود. گینگریچ ۷۳ سال دارد و پیشتر بهعنوان نماینده ایالت جورجیا توانسته بود ریاست مجلس نمایندگان را برعهده بگیرد. او در سال ۲۰۱۱ نامزد حزب جمهوریخواه برای تصدی ریاستجمهوری آمریکا بود که در نهایت در انتخابات درونحزبی شکست خورد. او علاوه بر ویژگیهای ظاهری مشابه ترامپ، درباره تعدد ازدواج هم به رئیسجمهور مورد حمایتش شبیه است. او هم سهبار ازدواج کرده و طلاق گرفته است. به عقیده گینگریچ، با رأیآوردن ترامپ دوران طلایی ریگان تکرار میشود.
گینگریچ از مخالفان سرسخت توافق با ایران و مدعی است پولی که ایران با این توافق به دست میآورد، برای تجهیز گروههای تروریستی هزینه میشود. او همچنین از اینکه ایران بعد از این توافق با چینیها، روسها و آلمانها قراردادهای اقتصادی همکاری میبندد، ابراز نگرانی میکند و آن را مانع جدی برقراری دوباره تحریمها میداند. او همچنین توافق را عاملی برای تأیید برنامه هستهای ایران در منظر جامعه بینالملل میداند که موجب میشود این برنامه سرعت بگیرد.
دوست منافقین
این همه آنچه از گینگریچ میدانیم نیست، این جمهوریخواه سرسخت با یکی از اصلیترین گروههای مخالف جمهوری اسلامی هم رفاقت و صمیمیت دارد. او در نشستی که این گروه در پاریس برگزار شد هم شرکت کرد و در آنجا علاوه بر انتقاد از ایران، نسبت به سیاستهای اوباما درباره ایران هم انتقادهای تندی مطرح کرد. گینگریچ به سیاستهای اوباما در ارتباط با نزدیکشدن به ایران حمله کرد و مدعی شد: آنها با شیوه دیپلماتیک خاصی در حال مانوردادن در سیاستهای کشورهای اروپایی و آمریکا هستند. آنها با دنبالکردن همین شیوه، به مرحلهای رسیدند که از ما پول میگیرند تا قدرت خود را تحکیم کنند و به اعمال تروریستی خود بپردازند.
کابوی دیپلمات
«جان بولتون»، نومحافظهکار افراطی و سفیر اسبق واشنگتن در سازمان ملل متحد، یکی دیگر از گزینههای احتمالی برای رسیدن به سمت ریاست دستگاه دیپلماسی آمریکاست. رفتار، گفتار و ظاهر بولتون بیش از آنکه شبیه یک دیپلمات باشد، شبیه یک کابوی غرب وحشی است. کسی که تنها راهحل منازعات را اسلحه میداند. او مارس سال گذشته مقالهای در نیویورکتایمز نوشت که عنوانش این بود: «باید ایران را بمباران کرد». شاید همین تیتر کافی باشد برای اینکه بفهمیم با چه شخصیتی مواجه هستیم.
استدلال او این است که برای جلوگیری از رسیدن ایران به بمب، باید این کشور را بمباران کرد! بولتون برجام را «بزرگترین مماشات در تاریخ آمریکا» خوانده و مدعی نقض این توافق از سوی ایران است. بااینهمه او مقصر اصلی این وضعیت را اوباما میداند و رویکردش در مقابل ایران موجب شده یک موقعیت بد و در آستانه فاجعه به وجود آید. بولتون معتقد است که تحریمها در مواجهه با ایران نتیجهای را که میخواستند به دست نداده؛ پس باید راههای بهتری پیدا کرد.
جان بولتون در آستانه ورود به ٧٠سالگی است. او متولد بالتیمور است. او در دو دولت جمهوریخواه آمریکا یعنی ریگان و بوش پدر حضور داشت و اگر وارد کابینه ترامپ شود، سومین حضور خود در دولت را ثبت میکند. او در دولت بوش پسر نیز در سازمان ملل سفیر بود؛ اما گفته میشود کنگره با انتصاب او مخالف بود و بوش در زمان تعطیلی کنگره او را راهی سازمان ملل کرد. بولتون اگر وزیر شود، علاوه بر مخالفت با مواضع ایران، سابقه کشمکشی با وزیر خارجه ایران را هم داشته است.
ماجرای این درگیری به تابستان سال ٢٠٠٥ (١٣٨٤) و تهیه سندی برای شصتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل برمیگردد. ایران و آمریکا بر سر برخی بندهای این سند اختلاف نظر داشتند و اصلیترین آن، موضوع خلع سلاح بود؛ ازهمینرو بین بولتون و جواد ظریف که آن زمان در سازمان ملل نماینده بودند، درگیری کلامی شدیدی در میگیرد. در نهایت این مجادله بولتون از شدت عصبانیت روی کل بخش خلع سلاح قلم قرمز میکشد و جلسه را ترک میکند و نهایتا آن بخش حذف میشود.
او البته رابطه چندان مثبتی با حسن روحانی هم ندارد و بعد از انتخاب او به سمت ریاستجمهوری ایران، در یادداشتی در فاکس نیوز نوشت: «روحانی در دورانی که مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران بود، غرب را فریب داد، مسخره کرد و تحقیر کرد... دلایل زیادی وجود دارد که باور کنیم او پس از رسیدن به ریاستجمهوری نیز همین کار را خواهد کرد».
سردسته مخالفان توافق در سنا
باب کورکر جوانتر از دو گزینه دیگر وزارت خارجه آمریکاست؛ اما او هم مواضع منفی جدیای در مقابل ایران دارد. او سناتور ایالت تنسی در سناست و رئیس کمیته روابط خارجی سنا بوده که در تمام دوران مذاکرات هستهای درگیر موضوع مذاکرات بوده است؛ اما کورکر سردستگی مخالفت با مذاکرات و توافق را برعهده داشت و حتی طرحهایی برای پایاندادن به مذاکرات، تحریمهای جدید و لغوکردن توافق مطرح کرد. او حامی تحریمهای سرسختانه علیه ایران است. کورکر در دوره اوج مذاکرات حتی طرح بازبینی کنگره در توافق هستهای را مطرح کرده بود که با مخالفت دولتش مواجه شد. همان زمان طرحی با چند محور برای تشدید تحریمها علیه ایران ازطرف کورکر آماده ارائه شد؛ اما این تنها طرح تخریبگر کورکر بر سر راه مذاکرات نبود.
او طرحی را چید که به کنگره حق تصمیمگیری نهایی درباره هر نوع توافق هستهای میان ایران و گروه ١+٥ را میداد؛ همچنین کنگره دو ماه زمان خواهد داشت تا توافق را بررسی کند و در این دوره زمانی تسهیل تحریمهای ضدایرانی ازسوی رئیسجمهوری آمریکا ممنوع شد. بهطورکلی میتوان گفت این سناتور اهل تنسی یکی از اصلیترین مخالفان توافق هستهای بود و تمام تلاش خود را برای برهمزدن مذاکرات و نهایتا لغوكردن توافق کرد. او و دیگر جمهوریخواهان که حتی تعدادی دموکرات را هم همراه خود کرده بودند، توافق را حتی تا دو ماه بعد از آنکه در شورای امنیت قطعنامهای تصویب شده بود، طول دادند و وتوی رئیسجمهوری را از او سلب کردند.
گفته میشود کورکر به سیاستهای ریاض نزدیک است و دراینصورت به نظر میرسد او هم اگر وزیر خارجه ایالات متحده شود، ایران و آمریکا، حتی تعامل بر سر اجرائیکردن توافق را هم از دست خواهند داد.