به گزارش آفتاب صبح و به نقل از خبرگزاری مهر، گروه سیاست: بسیج و حضور آحاد مردم در زمان های خاص برای مقابله با دشمنان و شکست گروهها و دشمنان داخلی و خارجی نکته ای است که امروز پس از گذشت ۳۷ سال از انقلاب اسلامی، کمتر کسی بر آن باور ندارد. بسیج مردمی برای مقابله با تهدیدات در ابتدای انقلاب در مرزها و حتی داخل مرزها اهرمی بود که بارها انقلاب را از بن بست نجات داد و توانست مشکلات مهم و بزرگی مانند حمله عراق و تحرکات چریک های فدایی و منافقین را حل کند. اقدامات بسیج در سالهای گذشته فراز و فرود بسیاری داشته است؛ از عملیات ها نظامی گرفته تا اقدامات فرهنگی و اقتصادی تنها بخشی از خدمات بسیج به انقلاب اسلامی و مردم ایران است.
حضور در عرصه فرهنگی و اقتصادی امروز به مراتب مهم تر از عرصه نظامی است، زیرا دشمنان و بویژه آمریکا و غرب امروز تمام توان خود را بر فشار اقتصادی و تغییر فرهنگ و روش زندگی مردم ایران متمرکز کرده اند. حل معضلاتی مانند بیکاری امروز نیاز به یک حرکت جهادی دارد که تنها نیروی جوان و اندشه جوان می تواند آن را حل کند. از این رو در آستانه هفته بسیج به سراغ سردار سرتیپ پاسدار «حسین دقیقی» مشاور عالی فرمانده کل سپاه و از فرماندهان جنگ تحمیلی که تجربه ای فراوان در مبارزه با ضد انقلاب در مرزهای شمالغرب کشور دارد، رفتیم تا درباره اهمیت بسیج مردمی و اهمیت نبرد در سوریه و عراق با وی به گفتگو بنشینیم.
سردار دقیقی در خصوص نقش نهاد بسیج در بدنه اجتماعی گفت: بدون حضور مردم غیرممکن است که یک دولت بتواند از تمامی این عرصهها سالم و بدون گزند بیرون بیاید. اصلاً در عرصه امنیت این همه کودتا و گروهکهای محارب و سازمانیافته و همچنین حرکات تروریستی و واگرایانه بدون حضور مردم نمیتوانست مدیریت شود. هر کدام از این حرکات برای سرنگونی یک دولت کافی است.
مشاور عالی فرمانده کل سپاه با اشاره به تهدیدات پیش روی انقلاب اسلامی اظهارداشت: امروز گزینه حمله نظامی به ایران نه روی میز است و نه زیر میز؛ آمریکا امروز آنقدر تجربه کسب کرده است که میداند هر جنگی را در سطوح محدود و نامحدود به ایران تحمیل کند، ایران برای ۵۰ سال بعد بیمه خواهد شد. بنابراین دست به چنین حماقتی نخواهد زد و بیشتر جنبه تهدید، ارعاب و فشار بر آدمهای ترسو و بُزدل را دارد.
رئیس سابق سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح درباره طرح الگو قرار دادن آلمان و ژاپن و کاهش توان نظامی تصریح کرد: وقتی که شما موشک و قدرت راداری نداشته باشید، یک کشوری هستید که به راحتی میتوان شما را فتح کرد. حمله نظامی کردن به چنین کشوری خیلی راحت است. اما وقتی شما چند هزار موشک آماده پرتاب داشته باشید که ظرف چند دقیقه عملیاتی میشود، هیچ دشمنی جرأت چپ نگاه کردن به شما را ندارد.
سردار دقیقی در خصوص تشکیک برخی در حضور مستشاری ایران در سوریه افزود: هدف نهایی آمریکا، ایران است و این را برخی نمیفهمند. آنها فکر میکنند اگر به سمت آمریکا بروند و خوشرقصی کنند، آمریکا دوست نزدیک آنها خواهد شد.
مشاور عالی فرمانده کل سپاه با اشاره به اقدامات عربستان بر علیه جمهوری اسلامی ایران گفت: عربستان اخیرا همان کاری را انجام می دهد که در گذشته صدام انجام می داد. جلسه با منافقین، حزب دموکرات، داعش و وصل کردن آنها از قبیل این اقدامات است. تردیدی نیست که این اقدامات یک تهدید جدی محسوب می شود و امکان دارد داعش بتواند از اطلاعات منافقین برای اقدام در داخل ایران استفاده کند. اتصال منافقین با داعش و حزب دموکرات یک تهدید است.
وی در خصوص اقدامات بارزانی ها در کردستان عراق تصریح کرد: اینکه امروز می بینیم مجموعه ایادی آمریکایی ها در منطقه از جمله بارزانی ها که همیشه وابسته به غرب بوده اند، تحرکاتی انجام می دهند، در راستای خط دهی و هدایت آمریکایی ها است. البته بارزانی ها خود را مدیون ایران می دانند و حاضر نیستند منافع کوتاه مدت خود را با منافع درازمدت خود مقابله کنند.
سردار دقیقی در خصوص ریشه تفکر تکفیری ها اظهارداشت: ریشه تفکر تکفیری در حوزه های علمیه ای که عربستان پشتیبانی می کند، وجود دارد. این مشکل اصلی است. در قضیه برجام ما فکر می کردیم که آمریکا رابطه اش را با عربستان کاهش خواهد داد، اما الان تصور می کنم که آمریکا خود مشوق تفکر وهابیت است و انگیزه آن نیز منزوی کردن اسلام است.
مشاور عالی فرمانده کل سپاه با تاکید بر اهمیت عملی شدن اقتصاد مقاومتی گفت: تهدید اصلی امروز ما، «اقتصاد» است. به هر مسئله که نگاه می کنید و هر نابسامانی که می بینید ریشه در مشکلات اقتصادی دارد. در بحث اقتصاد ما دو مشکل بزرگ یعنی «بیکاری» و «تورم» را در پیش داریم.
وی در خصوص اظهارات ترامپ در تبلیغات انتخاباتی آمریکا اظهارداشت: حرف هایی که ترامپ در انتخابات زده، پایه و اساس ندارد. اینکه من برجام را پاره می کنم و یا جلوی قایق ها را می گیرم حرفهایی است که مصرف انتخاباتی داشت. استراتژیست ها و نظامیان آمریکا اگر می توانستند در برابر ما کاری انجام دهند، تاکنون انجام داده بودند.
متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
* با توجه به نزدیک بودن هفته بسیج، به نظر شما نقش نهاد بسیج در بدنه اجتماعی جامعه چیست و نقش آن در بسیج مردمی در مواقع ضروری چه اهمیتی دارد؟
انقلاب ما یک انقلاب مردمی است. تمام نقطه اتکای این انقلاب بر مردم است. پایگاه اصلی انقلاب بعد از خداوند متعال مردم هستند. تمام انقلابات دنیا در زمان حیات خود برای ایستادگی در مقابل تهدیدات باید کارهای مهم را به مردم واگذار کنند و محور حرکاتشان باید مردم باشد. انقلاب ما هم باید کارها را با کمک مردم پیش میبرد. بر همین اساس ما وقتی میبینیم کارها به مردم واگذار میشود، آنها آمده و کار خود را به خوبی انجام میدهند. یکی از این صحنهها، صحنه «امنیت» است. یکی دیگر از صحنهها، صحنه دفاعمقدس و بحث مقابله با تجزیهطلبی در شمال غرب کشور و شرق کشور است.
با پیروزی انقلاب، دشمن اصلی انقلاب یعنی استکبار جهانی برای مبارزه با انقلاب از ابتدا تاکنون با استراتژی سرنگونی برخورد کرده است. اگر بخواهیم این استراتژی را باز کنیم، میبینیم در تمام عرصههای مختلف، سناریوهای براندازی با جدیت و دقت دنبال شده است؛ در عرصه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، نظامی و سایر عرصهها مثل فضای مجازی و نظایر آن، دشمن تا جایی که توانسته است استراتژی براندازی را دنبال کرده است.
بدون حضور مردم غیرممکن است که یک دولت بتواند از تمامی این عرصهها سالم و بدون گزند بیرون بیاید. اصلاً در عرصه امنیت این همه کودتا و گروهکهای محارب و سازمانیافته و همچنین حرکات تروریستی و واگرایانه بدون حضور مردم نمیتوانست مدیریت شود. هر کدام از این حرکات برای سرنگونی یک دولت کافی است. فقط وجود سازمانهایی مثل سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی برای سرنگونی یک دولت کافی بود. منافقین بیش از ۱۸ هزار نفر از مردم ایران را ترور کردند که از این تعداد بخشی دولتمردان، نخستوزیر و مقامات کشوری بودند. اگر پشتیبانی مردم نبود، آنها با سابقه مبارزاتی قبل از انقلاب و پشتوانه خارجی میتوانستند یک دولت را سرنگون کنند.
آمریکا و استکبار جهانی هم به این باور رسیده بودند و هر روز مصاحبه میکردند و میگفتند جمهوری اسلامی امروز سقوط میکند و یا فردا سقوط میکند. مثلاً موضوع کردستان بسیار اهمیت دارد. گروههایی که در کردستان بودهاند به لحاظ سابقه، پشتوانه خارجی، برتری سلاح و مهمات، ارتباط و حمایت مردمی و همچنین توان رزمی قطعاً بر ما برتری داشتهاند. آقای قاسملو که رهبر حزب دموکرات کردستان بود، در سال ۱۳۲۸ در لندن استاد دانشگاه بود و بنده سال ۱۳۳۶ به دنیا آمدهام.
این آدمها در حزب دموکرات و کومله با پشتوانه احزاب سوسیالیست و پشتوانه اطلاعاتی آمریکا و همچنین حمایت مالی عربستان سعودی بر ما برتری داشتند اما تنها چیزی که باعث میشد ما بتوانیم مقاومت کنیم، حمایت مردمی با محوریت تفکر عاشورایی بود. یک طلبه به نام حسین اسفندیاری به دست کومله اسیر شده بود، به ایشان میگویند به امام (ره) اهانت کن تا آزادت کنیم و اگر این کار را نکنی، سرت را خواهیم برید. ایشان را در مقابل یک عروس و داماد کومله سر بریدند چون حاضر نشد به امام (ره) اهانت کند. این طلبه که از مردم بود و برای کار فرهنگی رفته بود، بساط کومله را به هم ریخت. تفکر عاشورایی داشت و با اشهد به شهادت رسید. وی حاضر نبود به ولیفقیه زمان خود اهانت کند.
ابعاد توطئه آنقدر وسیع است که ۲۸۰۰ شبکه هماکنون در حال پخش برنامه بر علیه ما به صورت شبانهروزی است. هیچ دولتی به تنهایی قادر به مقابله با این حجم توطئه نیست. وقتی مردم به صحنه میآیند تمام اینها مقدور است. وقتی ما در عملیات ثامنالائمه حدود ۳۰ هزار نفر از مردم را سازماندهی کردیم و این عملیات با موفقیت انجام شد، ژنرال عراقی که اسیر شده بود، به ما گفت شما در این علمیات یک فاکتوری را وارد صحنه کردید که ما اصلاً از آن غافل بودهایم و آن مردم است.
۳۰ هزار نفر از مردم را به یکباره آموزش داده و وارد عمل کردن چیزی نیست که یک ارتش کلاسیک بتواند این کار را انجام دهد. وقتی مردم در کنار نیروهای مسلح، ارتش و سپاه قرار گرفتند، میبینیم که تمام شکستها تبدیل به فتح میشود. مردم بودند که مسئله جنگ را حل کردند. مسئله جنگ با گروهکها را نیز مردم حل کردند. در آن طرف هم باز مردم بودند که مورد آماج حملات این گروهکها بودند. اکثر این ۱۸ هزار نفر که شهید شدهاند، مردم کوچه و بازار هستند.
ما به حضور مردم نیاز داریم. اما حضور مردم محور میخواهد؛ محور، «ولایت» است. حضور مردم با محوریت ولایت یک ایدئولوژی میخواهد که اگر آن نباشد، سنگبنا وجود ندارد. زیربنای این تفکر، تفکر عاشورایی است. تفکر عاشورایی و حضور مردم با محوریت ولایت میتواند حلال تمام مشکلات بشری باشد. این فرمولی است که جواب داده است. در همین لبنان و فلسطین تا زمانی که مردم چشمشان به دست حکومتهای عرب بود، روز به روز در حال افول بودند. از زمانی که مدل تفکر امام خمینی (ره) که پیروزی خون بر شمشیر است را در پیش گرفتهاند، اوضاع فرق کرد. در این زمان میبینیم که لبنان چندبار اسرائیل را شکست میدهد.
مرحوم امام موسی صدر اصرار میکرد که سازمان آزادیبخش فلسطین ۲۰۰ نفر از جوانان لبنان را آموزش سلاح انفرادی در حد کلت بدهد تا آنها مسلح شوند، اما فتح قبول نمیکرد. روزی که فتح پذیرفت که ۲۰ نفر از جوانان شیعه جنوب لبنان آموزش کلت ببینند، جشن گرفتند. ببینید این جمع قلیل از کجا به جایی میرسد که در سالهای اخیر چند بار ارتش اسرائیل را شکست داده است. ارتش اسرائیل که در یک جنگ شش روزه تمام کشورهای عربی را شکست داد، چگونه در برابر این جمعیت به خضوع افتاده و شکست میخورد. این همان رشد تفکر عاشورایی با حضور مردم و با محوریت ولایت است.
* با توجه به شرایط منطقه و خصومت برخی رژیم های وابسته نسبت به ایران، برخی از افزایش تهدیدهای علیه ایران سخن می گویند، با توجه به این مسئله چه راهکارهایی برای مقابله با آن وجود دارد و آینده تهدیدات را چگونه ارزیابی میکنید؟
انقلاب ما از روز اول با تهدیدات متعددی مواجه بود. تهدیداتی که در آن روزها جنبه فردی داشت امروز جنبه گروهی پیدا کرده است. مثلاً برخی از انقلابیون پیش از انقلاب در شکنجهگاههای رژیم شاه مورد شکنجه قرار میگرفتند و وقتی انقلاب پیروز میشود، این جامعه و گروهها هستند که مورد تهدید قرار میگیرند. وقتی که مردم ایران در مقابل این فشارها مقاومت کردند، این فشارها به منطقه وارد شد؛ یعنی همان حمایتی که آمریکا از رژیم شاه و ساواک انجام میداد، امروز از داعش در برابر تمام کشورهای اسلامی انجام میدهد. حجم تهدیدات نظامی امروز دیگر متوجه ایران نیست، زیرا مقاومتی که ایران در گذشته کرده، کشور را بیمه کرده است. آمریکا میداند که اگر وارد یک جنگ با ایران شود، دیگر نمیتواند به این راحتی از آن خارج شود.
امروز گزینه حمله نظامی به ایران نه روی میز است و نه زیر میز؛ آمریکاییها میدانند که اگر به ایران حمله نظامی کنند، جمهوری اسلامی را تا ۵۰ سال بعد بیمه کردهاند. آمریکاییها این را میدانند و بیشتر روی تهدیدات اقتصادی، نفوذ و فروپاشی از داخل متمرکز شدهاند. آنها میدانند در جنگ نمیتوانند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند، بلکه در همین جنگ هشت ساله حداقل تا ۳۰ سال جمهوری اسلامی را بیمه کردهاند. این جنگ باعث انسجام ملی و قبول ریاضت شدید توسط مردم شد. شاید اگر جنگ نبود، مردم این همه سختی را تحمل نمیکردند. منافقین تشکیلاتی را راهاندازی کرده بودند که آمریکاییها، آنها را زود عملیاتی کردند و بعدها گفتند که اگر آمریکاییها، ما را وادار نمیکردند در سال ۶۰ وارد فاز نظامی شویم، شاید چند سال بعد موفقتر بودیم. آمریکا، آنها را در زمان جنگ عملیاتی کرد. آمریکا امروز آنقدر تجربه کسب کرده است که میداند هر جنگی را در سطوح محدود و نامحدود به ایران تحمیل کند، ایران برای ۵۰ سال بعد بیمه خواهد شد. بنابراین دست به چنین حماقتی نخواهد زد و بیشتر جنبه تهدید، ارعاب و فشار بر آدمهای ترسو و بُزدل را دارد.
* ادعاهای برخی از مقامات مبنی بر اینکه برجام سایه جنگ از ایران را دور کرده است را چطور ارزیابی میکنید؟
آمریکا به هیچ وجه در صدد جنگ با ایران نیست؛ توان آن را ندارد و از لحاظ سیاسی و حتی نظامی این مسئله مخالف استراتژی آمریکا است. چون استراتژی آمریکا براندازی است و تحمیل جنگ مخالف آن چیزی است که آمریکا به دنبال آن است چون جمهوری اسلامی ۵۰ سال بیمه خواهد شد. اصلاً گزینه جنگ هرگز وجود نداشته است. البته چماق تهدید همواره بر سر ایران نگاه داشته شده است و بیشتر فشار آمریکا در بحث اقتصادی و روی بحث نفوذ است. اگر توجه جامعه را از نفوذ دور و به سمت تهاجم خارجی معطوف کنیم، به نظر من یک خطای بزرگ استراتژیک انجام دادهایم.
آنچه آمریکا هماکنون به آن دلبسته، نفوذ از داخل، فروپاشی از درون و فشار اقتصادی است. مشکل و تهدید اصلی کشور ما امروز بیکاری است.
* افزایش توان و ظرفیت نظامی ایران برای مقابله با تهدیدات موجود چه اهمیتی دارد و چرا برخی مطرح میکنند که باید با الگوبرداری از ژاپن و آلمان، قدرت نظامی را کنار گذاشته و به سمت توسعه برویم؟
ژاپنیها بعد از شکست در جنگ و بمباران اتمی که منجر به کشته شدن صدها هزار نفر شد، در جنگ تسلیم شدند. ژاپن اشغال شد. بعد از اینکه ژاپن اشغال شد هنوز زیر چکمه آمریکاییها قرار دارد. مردم برخی از شهرهای ژاپن تازه برای القای کاپیتولاسیون راهپیمایی میکنند؛ چیزی که ما در سال ۱۳۴۲ از آن عبور کردیم و امام (ره) با موضوع کاپیتولاسیون جنگید؛ بنابراین اینکه ما مدل تسلیم در برابر دشمن را بپذیریم، ممکن نیست. فرق ایران با ژاپن در نفت است. آمریکا یک هدف مشخص در منطقه دارد و آن هم حفظ جریان ایمن و بیخطر عبور نفت ارزان است. ژاپن برای آمریکا چیزی ندارد که بخواهد در آن مستقر باشد، اما در ایران بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان وجود دارد.
این مدل که عدهای از آن صحبت میکنند را باید مدل تسلیم و واگرایی بدانیم. این حرفها برای در هم شکستن انسجام داخلی کشور زده میشود و هیچ ارزش دیگری ندارد. ما باید متکی به توانمندیهای داخلی خود باشیم و بر آن اساس برای حل مشکلات حرکت کنیم. فرق دیگر ایران با ژاپن این است که ما یک ایدئولوژی و تمدنی را داریم و میخواهیم آن را به جهان و بشریت عرضه کنیم. آنها در برابر این تمدن موضع میگیرند و آن چیزی نیست جز فرهنگ عاشورایی. مکتب امام حسین (ع) باید به دنیا عرضه شود. امروز دنیا در پی نجات است و جهان سرمایهداری به دنبال یک الگوی حیاتبخش است و این الگو جز مکتب عاشورا در جای دیگری نیست.
بحث اسلام ناب محمدی موضوعی است که امام (ره) برای دنیا مطرح کردند و دشمنان با این میجنگند. چیزی که این عزیزان به آن توجه ندارند این است که ما نیستیم که به آمریکا حمله میکنیم و اوست که به ما مدام حمله میکند. از اول انقلاب ما نبودهایم که بر علیه آمریکا کودتا راه انداختهایم. آنها گروهکها را به جان این ملت انداختند و مدام فشار اقتصادی و سیاسی وارد کردند. آمریکاییها جنگ عراق را شروع کردند و وقتی باختند، گفتند که ایران شروعکننده جنگ بود. مهمترین پایگاه قدرت استکبار جهانی در رسانههاست و با این رسانهها هر کاری که بخواهند انجام میدهند.
الان برعکس شده است و ما که در مقابل عراق مقاومت کردهایم میگویند چرا جنگ میکنید در صورتی که ما جنگ نکردهایم و در حال دفاع بودهایم. در جنگ با عراق ما نزدیک یک میلیون نفر شهید و زخمی دادهایم. حالا ما جنگ را شروع کردهایم یا اینکه دفاع کردهایم؟ امام (ره) در آغاز جنگ چند شرط گذاشت و گفت اگر شما این شرطها را بپذیرید، ما آتشبس را میپذیریم. یکی عقبنشینی به مرزهای بینالمللی و تعیین متجاوز بود و دیگری پرداخت غرامت و چند شرط دیگر که امام (ره) آنها را تعیین کرد. ما در جنگ هم همواره در حال دفاع بودیم.
در بحث فرهنگی نیز امروز بسیار عقب هستیم و آنها همواره در حال تهاجم به ما هستند، دشمن دارد جوانان ما را فاسد میکند، ما در حال دفاع هستیم. در صورتی که با پشتوانه مکتبی که ما داریم باید در حال تهاجم به آنها باشیم. اما آنها تهاجم میکنند. میخواهند به کسانی که این تفکرات واگرایانه را توسعه میدهند و میگویند ما باید از مدل ژاپن پیروی کنیم، بگویم که ژاپن به هیچوجه قابلیت مقاومت در برابر این همه هجمه را نداشت.
آمریکا ابتدا روی بحث هستهای دست میگذارد و بعد روی بحث موشکی، الکترونیک و رادار دست میگذارد. وقتی تمام اینها را از ما بگیرد، آن موقع، وقت حمله نظامی است. وقتی که شما موشک و قدرت راداری نداشته باشید، یک کشوری هستید که به راحتی میتوان شما را فتح کرد. حمله نظامی کردن به چنین کشوری خیلی راحت است. اما وقتی شما چند هزار موشک آماده پرتاب داشته باشید که ظرف چند دقیقه عملیاتی میشود، هیچ دشمنی جرأت چپ نگاه کردن به شما را ندارد. ما باید قوی باشیم و توان رزمی خود را تا آنجایی که میتوانیم افزایش دهیم. در نظام جنگلی که امروز در دنیا حاکم است، ضعیف پامال است. اگر شما ضعیف باشید، همین عربستان برای شما شاخ و دم درمیآورد و امروز هم از دور حرکات مزبوحانهای را نشان میدهد که ژنرال آمریکایی به آنها گفته بود که اگر ایران بخواهد به شما حمله کند، شما حتی فرصت اینکه تلفن را بردارید و به ما خبر بدهید را ندارید.
در معادله قدرت ما نباید دست پایین را داشته باشیم. ویژگی قدرت ما این است که برخوردار از داخل است. این جوانها بودند که آمدند و قدرت موشکی را ایجاد کردند. جوانها بودند که تکنولوژی موشک را واقعاً خلق کردند. اگر دشمن بخواهد به ما حمله کند، آن وقت خواهد دید که ما چه قدرت ارزشمندی در مواجهه با هر دشمنی از خود بروز خواهیم داد. جوان ما به عشق امام حسین (ع) و شهادت وارد این میدان شده است. توان رزمی یک ضرورت انکارناپذیر برای هر کسی است که میخواهد امروز در دنیا زندگی کند. حتی ما امروز باید از ملتهای مستضعف دنیا نیز حمایت کنیم. ما باید در بازار سلاح دنیا سهم داشته باشیم. هر چند این بازار توسط استکبار جهانی کنترل می شود.
* حضور مستشاری جمهوری اسلامی ایران در سوریه چه دستاوردهایی برای ارتقای امنیت ملی کشورمان داشته است؟
اصولاً حرکتی که تحت عنوان تروریسم با پوشش داعش و نظایر آن شروع شد، در راستای مقابله با بیداری اسلامی صورت گرفت. بیداری اسلامی یک جریان تهاجمی بر علیه استکبار در سطح منطقه بود که پایههای تمام حکومتها را میلرزاند. تمام حکومتهای دیکتاتور وابسته که رهبران آنها وابسته به CIA و با قاطعیت میگویم که خیلی از رهبران شیخنشینهای خلیجفارس از اعضای CIA هستند. آنها وابسته به استکبار جهانی و سازمانهای اطلاعاتی آنها هستند. آنها خدمتگزار موساد، CIA و سازمانهای جاسوسی خارجی هستند. اینها جریان تهاجمی بیداری اسلامی را به یک جریان تدافعی تبدیل کردهاند. ما الان در حال دفاع هستیم. اگر در سوریه و عراق مردم دفاع نکرده بودند، این کشورها هماکنون در دست داعش بود. افغانستان دست طالبان بود.
آنها جریان بیداری اسلامی را به یک حرکت تدافعی تبدیل کردند؛ حرکتی تدافعی که تا پشت مرزهای ایران میآمد. مقام معظم رهبری فرمودند که «اگر حرکت بیداری اسلامی در کوتاه مدت سرکوب شود، اما در درازمدت این امکان وجود ندارد»، این حرکت ریشهای است و با تمام منویات مردم منطقه سروکار دارد. نمیتوانند در برابر مردم و منویات آنها بیش از این مقاومت کنند و مجبورند در برابر خواست و اراده مردم عقبنشینی کنند.
در قضیه برجام ما فکر میکردیم که آمریکا قصد دارد ریل خود را عوض کند و تغییر رفتار دهد. فکر میکردیم آمریکا در بازار دموکراسی دنیا بازنده شده است و میخواهد دست از حکومتهای دیکتاتوری مثل عربستان بردارد. واقعاً فکر میکردیم آنها میخواهند یک مقدار به سمت منویات مردم منطقه گرایش پیدا کنند اما دیدیم اینطوری نشد و نه تنها آنها تغییر رفتار و روش ندادند، بلکه انتظار داشتند ایران تغییر روش دهد.
آنها توقع داشتند ما حرکت مردمی منطقه را تروریستی اعلام کنیم؛ حرکت حزبالله در لبنان و حرکات مردم فلسطین. توقع داشتند ایران در کنار داعش برای براندازی حکومتهای قانونی منطقه قرار بگیرند؛ چنین چیزی امکان ندارد.
ما هم توقع داشتیم و توقع داریم که اینها یک روز دست از ابرقدرتی و رفتارهای استکباری برداشته و به خواست مردم منطقه تمکین کنند که این اتفاق نیفتاده است. معلوم شد که با مذاکره چنین چیزی تحقق پیدا نخواهد کرد. ما نمیتوانیم آمریکا را با مذاکره سر میز دموکراسی نشانده و رفتارش را دموکراتیک کنیم. ما نمیتوانیم خوی استکباری را با گفتاردرمانی از آمریکا دور کنیم، بلکه مردم منطقه هستند که باید خودشان با تأسی از تفکر امام (ره) که دست گرفتن به زانوی خود است، بلند شده و جلوی زیادهخواهی استکباری را بگیرند.
حالت تدافعی جریان بیداری اسلامی از سوریه شروع شد و ما آنجا در برابر تهاجم داعش به دفاع افتادیم. داعش هیچ تفکر منطقی ندارد. ما باید در آنجا حداقل دفاع را انجام میدادیم و اگر این دفاع نبود، ما الان باید در استانهای خود با داعش میجنگیدیم و دیدیم که اینها تا نزدیکی مرزهای ما هم آمدند. هدف اصلی داعش، تهاجم به ایران بود. تهاجمی که امروز بر علیه سوریه و عراق راه افتاده است، باید به حرکات تدافعی تبدیل شود و ما باید دفاع در برابر اینها را دنبال کنیم تا این تفکر تروریستی و تکفیری که به نام اسلام آمده است، منزوی شود.
نکته مهم دیگر موضوع محور مقاومت است. اگر شما نقشه را ببینید ایران، عراق، سوریه و لبنان فِلِشی بسیار قوی به سمت اسرائیل است. اگر اتحاد این محور حفظ شود، در کنار آن مردم فلسطین و غزه نیز قرار خواهند گرفت و حتی ترکیه و پاکستان هم ناچارند در برابر این قدرت تمکین کنند. محور مقاومت بسیار مهم است و تمام معادلات استراتژیک آینده را تغییر خواهد داد. اگر این محور موفق شود، مطمئناً ناتو دیگر جای پایی در منطقه ما نخواهد داشت و حکومتهای منطقه مجبورند تمکین کنند. میبینیم گاهی اوقات ترکیه گرایشهای هر چند ضعیفی برای دور شدن از عربستان نشان میدهد. در حرکاتش تعارض وجود دارد و یک قدم جلو میگذارد و یک قدم عقب میگذارد. این به خاطر این است که از یک طرف میبیند امنیت خود او به شدت به مخاطره افتاده و در برابر مقاومت نمیتواند بایستد و مردم آن به شدت در حال دور شدن از حکومت هستند و در آینده نزدیک این اتفاق خواهد افتاد که آنها مجبور باشند به حرکت مردم خود و منطقه بیشتر توجه کنند. ترکیه و پاکستان روز به روز مجبور خواهند شد که از استراتژی استکباری آمریکا فاصله بگیرند.
* چرا عدهای در داخل کشور ادعاهایی را مطرح میکنند مبنی بر اینکه راهبرد «عمق استراتژیک ایران در سوریه» تأمینکننده منافع ایران نیست؟
اینها حرفهای زیبایی است که درواقع در پوشش واگرایی با محور «مقاومت» زده میشود. باید اول منافع ایران را تعریف کنیم و ببینیم چه کردهایم که موافق با منافع ایران نبوده است. دفاع مردم سوریه در برابر داعش با چه منافعی از مردم ایران مغایرت داشته است؟ اگر داعش را رها کنیم و بیاید در داخل ایران درگیر شود، آن وقت منافع ایران تأمین شده است؟ اگر بگذارند استکبار، حکومتهای استبدادی را در منطقه برقرار کند، آن وقت منافع ایران تأمین میشود؟ چه منافعی از ایران از بین رفته است؟ اینها حرفهایی غیرعلمی و غیرکارشناسی است که عدهای که همیشه خواب غرب را میبینند، مطرح میکنند.
آنها در خواب فکر میکنند که آمریکا دست از استکبار برداشته و میخواهد با ایران رابطه خوبی برقرار کند. آنها فکر میکنند آمریکا میخواهد به مردم ایران کمک کند، در حالی که هدف جریان براندازی در سوریه نیز ایران است. آمدن آمریکا در افغانستان با هدف ایران بوده است. حضور آمریکا در عراق نیز با هدف ایران بوده است. چرا آقایان نمیخواهند این را بفهمند. اینکه آمریکا در افغانستان، عراق، قطر و دورتادور ایران پایگاه زده و در آن مستقر شده است، هدفش این کشورها نیست، زیرا آنها مزدور آمریکا بودهاند. هدف نهایی آمریکا، ایران است و این را برخی نمیفهمند. آنها فکر میکنند اگر به سمت آمریکا بروند و خوشرقصی کنند، آمریکا دوست نزدیک آنها خواهد شد.
۲۴۰ فروند شناور آمریکا در آبهای خلیجفارس و دریای عمان منتظر «بریدن» ملت ایران هستند. منتظرند تا این ملت با این حرفهای روشنفکرانه از مسیر مقاومت خارج شده و آن زمان حمله نظامی راحت خواهد بود.
ناوهای آمریکایی که در منطقه هستند میتوانند روزانه ۲۰۰۰ سورتی پرواز انجام دهند و این قدرت آتش کمی نیست. این تهدید بزرگ منتظر بریدن ملت ایران است. آمریکا میداند با بمباران هوایی نمیشود انقلاب اسلامی را ساقط کرد؛ ضمن اینکه انقلاب اسلامی از مرزهای ایران هم بیرون رفته و دیگر تنها در مرزهای ایران نیست. تفکر انقلاب اسلامی با سرعت حتی در کشورهای غیراسلامی در حال پیشروی است.
* یکی از مقامات ارشد نظامی هفته گذشته جملهای را مطرح کرد مبنی براینکه «امسال سال تعیین سرنوشت جنگ سوریه است»، نظر شما درباره این جمله چیست؟
من فکر میکنم جنگ «چریکی» سالها طول میکشد، جنگ چریکی «ماهیت اجتماعی» دارد. به هر حال در سوریه بخشی از مردم درگیر جنگ هستند. در جنگ چریکی وقتی شما شهرها را آزاد کنید، تلفاتتان بالاتر میرود. وقتی حلب دست گروهها باشد، مجبورند بایستند و دفاع کنند. در این زمان شما به آنها حمله میکنید اما وقتی شما شهر را آزاد کنید، آنها مینگذاری، کمین و ... را شروع میکنند. بنابراین تلفات شما به این زودی تمام نمیشود. البته تمام حرکتهای ضد مردمی و غیر مردمی که منافع مردم را تعقیب نمیکند، از بینرونده است.
حرکتهایی که پشتوانه مردمی ندارند و منافع مردم در آن رعایت نمیشود، از بین خواهند رفت. حتی حکومت سوریه هم اگر در راستای منافع مردم حرکت نکند، نمیتواند مقاومت کند. فکر میکنم جنگ در سوریه سالها طول خواهد کشید و حتی در صورتی که شهرهای سوریه آزاد شود، باز تلفات و جنگ گروهکها خواهد بود؛ باید پشتوانه خارجی آنها قطع شود تا پشتوانه خارجی چریک قطع نشود، چریک به حیات خود ادامه خواهد داد.
با توجه به اینکه سوریه با چندین کشور همسایه است و اعمال نفوذ توسط دشمنان این کشور وجود دارد، جنگ این کشور ادامه خواهد داشت. ممکن است منظور از تعیین سرنوشت جنگ سوریه این باشد که ما شهرهای سرنوشتساز و حیاتی مثل «حلب» را آزاد کنیم. جنگ چریکی تا قطع کامل پشتوانههای خارجی و مالی آنها ادامه خواهد داشت.
* برخی از مقامات نظامی اعلام کردند که در سوریه و عراق و حتی در جنگ تحمیلی ما غافلگیر شدهایم، به نظر شما منظور از غافلگیری چیست؟
غافلگیری به معنای «آماده نبودن» است. ما ابتدای انقلاب کجا آمادگی داشتیم که با یک ارتش با بیش از ۱۲ لشگر و چندین تیپ وارد جنگ شویم؟ اگر ما غافلگیر نمیشدیم و آماده بودیم که ۱۸ شهر ما اشغال نمیشد. البته این به معنای آماده نبودن ما نبود. ما هرچه به مسئولین میگفتیم، باور نمیکردند و نمیخواستند بپذیرند.
در بحث سوریه اکثر سوریه اشغال شد و این چه آمادگی است که نتوانسته بود در برابر آنها کاری انجام دهد? این هم غافلگیری بود. ما برای این تهاجمها آمادگی نداشتیم. دشمن پیشروی کرد و در عراق تا نزدیک بغداد و کربلا آمد. در سوریه هماکنون تا نزدیکی دمشق هستند و هنوز گلولههای خمپارههای آنها به دمشق میرسد. وقتی گلولههای خمپاره به یک مرکز حکومت برسد، این غافلگیری است. مقاومتی که امروز انجام میشود، فراتر از انتظار نظامی در جنگهاست.
وقتی توپخانه دشمن به اهواز میرسید میگفت اهواز مال ماست، صدام سخنرانی میکرد و میگفت مرز ما کوههای بهبهان است. ما واقعاً در خصوص تحولات عراق و سوریه آمادگی نداشتیم. ارتش سوریه در ماههای اول جنگ اشتباهات زیادی انجام دادند. معنای غافلگیری از نظر من عدم آمادگی است.
* به نظر شما ما از تجربههای سالهای دفاعمقدس و مواجهه با گروهکهای تجزیهطلب داخلی، چه میزان در نبردهای سوریه و عراق بهره گرفتهایم؟
به نظر من خیلی بیشتر از اینها میتوانیم از این تجربیات استفاده کنیم. هر چقدر شما با چریک جنگ نظامی کنید، حتی اگر از آن تلفات هم بگیرید، باز پیروزی است. اگر شما امروز بگویید ۲۰۰ نفر از قوای داعش را ما کشتیم، بنده به عنوان یک کارشناس جنگ نامنظم احساس خوشحالی نمیکنم، زیرا چریک به تعدادی که از آن میکُشید، جذب میکند و حتی بیشتر جذب میکند. باید کاری کنیم که به تسلیم کشیده شود. اگر بگویید پنج نفر آمدند و تسلیم شدند، برای من که دارای سابقه در کردستان هستم، ارزشمندتر است.
زیرا چریک در عملیات و نبرد رشد میکند؛ چه کشته بدهد و چه بُکشد. باید دامنه جنگ روز به روز محدود شده و صف چریک از مردم جدا شود. قوای چریک باید به تسلیم کشیده شوند. در جنگ چریکی باید شنود شما خوب کار کند نه توپخانه، زیرا چریک پراکنده میشود. در جنگ چریکی، جنگنده کاربرد ندارد. شما نهایتاً چند ماشین چریک را بزنید، عربستان برای آنها ۳۰ هزار تویوتا از ژاپن خریده است. باید کاری کرد که «داعش» و «جبههالنصره» به جان هم بیفتند.
* سردار اخیرا شاهد این بودیم که سرلشکر صفوی به بارزانی ها و مقامات اقلیم کردستان عراق درباره ارسال سلاح به عناصر ضد انقلاب توسط کنسولگری سعودی در شمال عراق هشدار داد، نظر شما درباره اقدامات اقلیم کردستان عراق چیست؟
ما باید بلوک وابسته به آمریکا را یک مجموعه بدانیم. عربستان اخیرا همان کاری را انجام می دهد که در گذشته صدام انجام می داد. جلسه با منافقین، حزب دموکرات، داعش و وصل کردن آنها از قبیل این اقدامات است. تردیدی نیست که این اقدامات یک تهدید جدی محسوب می شود و امکان دارد داعش بتواند از اطلاعات منافقین برای اقدام در داخل ایران استفاده کند.
اتصال منافقین با داعش و حزب دموکرات یک تهدید است. هر چند این اقدامات یک سیاست نخ نما و سوخته محسوب می شود که قبلا صدام اجرا می کرد و شکست خورد، اما یک نظامی هیچ تهدیدی را نادیده نمی گیرد. نمی شود از هیچ تهدیدی گذشت. ما نظامی ها نباید بگذاریم برای امنیت مردم اتفاقی بیفتد و بعد مقابله کنیم. این امنیت نیست. اینکه آنها بیایند بمب گذاری انجام دهند و بعد ما بخواهیم عناصر بمب گذار را شناسایی کنیم. این ارزش ندارد زیرا مردم امنیت می خواهند. ما باید قبل از اینکه آنها دست به هر اقدامی بزنند این اقدامات را خنثی کنیم. نه اینکه اینها بیایند در مناطقی انفجار انجام دهند و بعد ما بخواهیم دنبال آنها بگردیم.
عربستان تاکنون وارد جنگ مستقیم با ما نمی شد و از طریق پول دادن و ریش سفیدی کار خود را پیش می برد. هم می خواست جایگاه ریش سفیدی خود را حفظ کند و هم از آن طرف پول بدهد تا دشمنان سلاح بخرند و کار اطلاعاتی انجام دهند. در جنگ با عراق هم ما با عربستان می جنگیدیم چون پشتوانه اصلی صدام بود، اما اینکه امروز می بینیم مجموعه ایادی آمریکایی ها در منطقه از جمله بارزانی ها که همیشه وابسته به غرب بوده اند، تحرکاتی انجام می دهند، در راستای خط دهی و هدایت آمریکایی ها است. البته بارزانی ها خود را مدیون ایران می دانند و حاضر نیستند منافع کوتاه مدت خود را با منافع درازمدت خود مقابله کنند. بارزانیها به چشم برادر بزرگتر به ایران نگاه می کنند و ما در زمان صدام به اینها خیلی کمک کرده ایم. همیشه پشتیبان آنها بودیم. توقع ما این نیست که تا عربستان گوشه دلاری به آنها نشان داد، آنها منافع بلندمدت خود را قربانی منافع کوتاه مدت کنند.
فکر می کنم بارزانی ها آنقدر تجربه و شعور سیاسی دارند که در این دام ها نیفتند. دامی که عناصر اطلاعاتی و تازه کار عربستان بخواهند به آنها تحمیل کنند و آنها را به عنوان حامی تروریست ها بر علیه ایران به کار بگیرند؛ تصور می کنم منافع درازمدت بارزانیها این را ایجاب نمی کند.
* با توجه به عملیات موصل و موفقیت های ارتش، دولت و نیروهای مردمی در عراق و ضربات سنگین به داعش، آینده تحولات این کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
عراق، موصل و شهرهای بزرگ خود را از دست تروریست ها خارج خواهد کرد. البته بعد از اینکه شهرها آزاد شوند همچنان تلفات وجود خواهد داشت زیرا شهر دستشان است و آنها باید از شهر دفاع کنند. وقتی شهر را از آنها بگیرید کمین، انفجار، انتحاری و مینگذاری وجود خواهد داشت.
همان اتفاقاتی که در بغداد می افتد در این شهرها هم خواهد افتاد. جنگ با داعش تا زمانی که پشتوانه مالی، سیاسی و ایدئولوژیک آن قطع نشود، ادامه دارد. هم اکنون تمام حوزه های علمیه عربستان در دنیا وهابیت را درس می دهند و پشتوانه ایدئولوژیک جریان تکفیری باید خشک شود. این ایدئولوژی هر روز آدم های انتحاری را در حوزه های علمیه ای که در دست دارد، تولید می کند. باید افشا کنیم که وهابیت با اسلام فاصله دارد. برادران اهل سنت و تشیع سال ها در ایران با یکدیگر زندگی کرده اند و ما کاری به اعتقادات برادران اهل سنت نداشته و نداریم. از ناحیه آنها تهدیدی هم احساس نمی کنیم. اما تفکر وهابیت یک موضوع جدید است و یکی از اساتید دانشگاه الازهر گفته بود که وهابی ها طرفدار محمدبن عبدالوهاب هستند نه طرفدار محمدبن عبدالله.
ریشه تفکر وهابیت باید خشک شود. ریشه تفکر تکفیری در حوزه های علمیه ای که عربستان پشتیبانی می کند، وجود دارد. این مشکل اصلی است. در قضیه برجام ما فکر می کردیم که آمریکا رابطه اش را با عربستان کاهش خواهد داد، اما الان تصور می کنم که آمریکا خود مشوق تفکر وهابیت است و انگیزه آن نیز منزوی کردن اسلام است. خیلی از علمای جامعه شناس غربی پیش بینی کرده اند که اسلام دین اصلی اروپا و آمریکا خواهد بود. تفکرات تکفیری باعث روی گردانی مردم دنیا از اسلام است وگرنه اسلامی که محمد(ص)، علی(ع) و فاطمه(س) را دارد حتما پیشرو است و تمام جوانان را جذب می کند. تفکر وهابی باعث اسلام هراسی و انزوای اسلام شده است.
* سردار باتوجه به سالها حضور شما در سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح، یکی از مباحثی که حضرت آقا در سال های گذشته بارها به آن اشاره کرده اند، اقتصاد مقاومتی است. عملی ساختن اقتصاد مقاومتی به چه میزان در تقویت پایه های ثبات کشور موثر است؟
تهدید اصلی امروز ما، «اقتصاد» است. به هر مسئله که نگاه می کنید و هر نابسامانی که می بینید ریشه در مشکلات اقتصادی دارد. در بحث اقتصاد ما دو مشکل بزرگ یعنی «بیکاری» و «تورم» را در پیش داریم. تورم ما در دنیا تقریبا جزء بالاترین نرخ های تورم است و نرخ بیکاری ما نیز جزء بالاترین نرخ ها در دنیا است. این تهدید بسیار جدی است و فکر می کنم خیلی از مسئولان نسبت به این مسئله غفلت می کنند. هر چند در سرشماری اخیر دولت به فکر پاک کردن صورت مسئله است.
در سرشماری در سوال اشتغال نوشته شده بود که آیا شما در هفته گذشته حتی در یک روز اشتغال داشته اید؟ همه می گویند بله. بعد می گویند ما نرخ بیکاری را به ۳ درصد کاهش داده ایم. وقتی با این تعریف به بیکاری نگاه شود، همه شاغلند. بعد می گویند نرخ بیکاری در دولت گذشته مثلا ۲۷ درصد بوده و حالا شده ۳ درصد پس ما بیکاری را حل کرده ایم. دولت به دنبال پاک کردن صورت مسئله است و به فکر حل مسئله نیست. بیکاری معضل اصلی کشور است. بیکاری نیاز به سرمایه گذاری دارد.
آیا دولت توان این سرمایه گذاری را دارد؟ خیر. آیا دولت باید این سرمایه گذاری را انجام دهد؟ خیر. هیچ جای دنیا دولت سرمایهگذار نیست. دولت ناظر است. دولت تصدی گر، موفق نیست. تصدی دولتی یعنی سوسیالیسم. رنگ و بوی سوسیالیستی اقتصاد ما خیلی زیاد است. بیش از ۷۰ درصد اقتصاد ما در دست دولت است و این مشکل اصلی اقتصاد است.
مقام معظم رهبری فرموده اند که مواظب باشید تفکرات سوسیالیستی در برنامه ریزی های شما اثرگذار نباشد، اما هیچ گاه این جمله را از آقا نقل نمی کنند زیرا با فرمایشات ایشان گزینشی برخورد می کنند. مشکل اصلی اقتصاد ما بیکاری است و حل آن نیاز به سرمایه دارد. با نرخ بهره بالا هیچ سرمایه گذاری قابل توجیه نیست.
* یکی از اتفاقاتی که اخیرا در صحنه سیاسی جهان افتاد، پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود و یکی از اظهارات این شخص پیش از پیروز شدن درباره قایق های سپاه و خلیج فارس است. او گفته بود که قایق های مزاحم سپاه را مورد هدف قرار خواهد داد؛ نظر شما درباره این اظهارات چیست؟
حرف هایی که ترامپ در انتخابات زده، پایه و اساس ندارد. اینکه من برجام را پاره می کنم و یا جلوی قایق ها را می گیرم حرفهایی است که مصرف انتخاباتی داشت. استراتژیست ها و نظامیان آمریکا اگر می توانستند در برابر ما کاری انجام دهند، تاکنون انجام داده بودند. زود است که درباره ترامپ قضاوت کنیم و همانطور که حضرت آقا فرموده اند چارچوب سیاست های آمریکا تغییر نمی کند. چون هم دموکرات ها و هم جمهوریخواهان در کنترل صهیونیست ها هستند.
ما انتظار نداریم که ترامپ بر ضد داعش کاری انجام دهد. اوباما شعار داد که من گوآنتانامو را تعطیل کرده و نیروهایمان را از افغانستان و عراق خارج می کنم، اما این کار را نکرد؛ زیرا اینها در گردونه سیاست های استکباری آمریکا اسیرند. اعتقاد دارم زود است که راجع به ترامپ صحبت کنیم و باید مقداری صبر کرد.
* چرا رهبر انقلاب بارها بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکایی ها اشاره و تاکید کرده اند و برای تحقق این مهم باید چه کرد؟
حضرت آقا علاوه بر اینکه به عنوان یک فقیه جامع الشرایط و متکی بر فقه شیعه صحبت می کنند، یک مبارز با چند دهه سابقه هستند. ۶۰-۷۰ سال کار مبارزاتی جدی. ما می خواستیم عملیات فتح المبین را چند روز به تعویق بیاندازیم و امام(ره) فرمودند تعویق جایز نیست و بعدها فهمیدیم که اگر صبر می کردیم آنها حمله می کردند و چه بسا صحنه به شکل دیگری می شد. آقا هم یک فقیهی هستند که دست گشاده ای در فهم احادیث و آیات قرآن دارند. در ثانی خودشان یک مبارز پیر در صحنه سیاسی هستند. چه در صحنه سیاسی قبل از انقلاب و چه بعد، سینه به سینه آمریکا و استکبار جهانی.
اینکه آقا می فرمایند آمریکا قابل اعتماد نیست، یک تجربه و بر اساس آیات قرآن و احادیث است. آمریکا هیچ وقت در هیچ کجای دنیا که مذاکره کرده به تعهدات خود پایبند نبوده است. خوی استکباری این چنین است.
موضع حضرت آقا، موضع درستی است و موضعی اصولی و راهبردی در قبال آمریکا حساب می شود. البته این به معنای قطع مذاکره نیست؛ زیرا اگر ما با آمریکایی ها وارد مذاکره نمی شدیم فشار داخلی را باید تحمل می کردیم. اگر ایران به مذاکره نمی پرداخت الان توپ در زمین ما بود، اما الان همه مردم دنیا حتی اروپایی ها فهمیده اند که این آمریکا است که بدعهدی می کند و به تعهداتش پایبند نیست.
امروز شاهدیم که اروپایی ها می گویند آمریکایی ها نمی توانند یک طرفه برجام را لغو کنند. آمریکا الان در مقابل حتی اروپا قرار گرفته است و نه تنها ما در مقابل مردممان قرار نگرفتیم بلکه آمریکا در مقابل هم پیمانان سنتی و قدیمی خود قرار گرفت. با این محاسبه عرض می کنم مواضع مقام معظم رهبری در برابر بدعهدی آمریکا کاملا درست است و بر اساس همین مواضع هم به تیم مذاکره کننده اجازه داده شد که با آمریکایی ها صحبت کند. اگر این اتفاق نبود، ما بدهکار در بین جوانان خودمان بودیم.(جواد بخشی الموتی)