به گزارش آفتاب صبح و به نقل از خبر آنلاین، کمتر از دوماه تا انتقال قدرت در واشینگتن از اوباما به ترامپ باقی مانده است. مدتی که شاید کوتاه به نظر برسد، اما انتخاب اعضای کابینه ترامپ تا مراسم تحلیف وی پر است از اما و اگر هایی که شاید شوک پیروزی وی در انتخابات تا آن زمان فروکش کرده باشد. بدون شک آینده روابط واشینگتن و مسکو یکی از موضوعات مهم و حیاتی به شمار می رود که اوباما ایستادگی در مقابل مسکو را به ترامپ گوشزد می کند. این که آیا انتخاب ترامپ می تواند فصل جدیدی از روابط را با روسیه رقم بزند پرسشی است که حسن بهشتی پور، کارشناس روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین به آن پاسخ داده است که در ادامه می خوانید:
بحثی که این روزها در محافل خبری به کرات شنیده می شود موضوع اولویت روسیه برای رئیس جمهور جدید آمریکا یعنی دونالد ترامپ است، وی گفته است که بعد از مراسم تحلیف به روسیه سفر خواهد کرد. چشم انداز این روابط را چگونه ارزیابی می کنید؟
برای پیش بینی تحولات روابط روسیه و آمریکا در دوران چهار ساله حکومت ترامپ باید به دو نکته اساسی توجه داشته باشیم:
اول آنکه سیاست خارجی روسیه و آمریکا از اصولی معین پیروی می کند. برای تعیین این اصول شناخته شده فرقی هم نمی کند که چه کسی رئیس جمهور این دو کشورخواهد شد. البته نمی توان منکر شد روسای جمهور هر دوکشور حدود بیست یا سی درصد می توانند این اصول را دستخوش تغییرات اساسی کنند. اما آنها هرچقدر هم قدرت داشته باشند نمی توانند کل سیاستهای حاکم بر هفت دهه گذشته در مناسبات مسکو - واشنگتن را دگرگون کنند.
دوم اینکه نظام سیاسی حاکم بر ایالات متحده آمریکا شکلی سیستماتیک دارد. درست است که بر اساس قانون اساسی این کشور رئیس جمهور قدرت اول محسوب می شود و به تبع آن اختیاراتی وسیع دارد،اما این نکته را نیز باید در نظر داشت که وقتی رئیس جمهور داخل سیستم قرار می گیرد و اطلاعاتی دقیقی از داخل آمریکا در حوزه های داخلی، امنیتی، دفاعی و سیاست خارجی بدست می آورد، سیاست خود را بر همان اساس قرار میدهد.
نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از آنجایی که نسبت به این مسائل بی اطلاع هستند در طول تبلیغات انتخاباتی مواضع خاصی می گیرند و وقتی در درون سیستم قرار می گیرند و در جریان اطلاعات ریز سیستم اعم از پنتاگون و سازمان های امنیتی قرار می گیرند، کم کم در موضع گیری خود نسبت به مسائل مختلف بین المللی و داخلی پخته تر و سنجیده تر عمل می کنند. خلاصه اینکه تصمیمات شان درون سیستمی بوده است. البته این بدان معنا نیست که روسای جمهور آمریکا با یکدیگر تفاوتی ندارند. چون افراد می توانند برخی تاکتیکها و روش ها را تغییر دهند.
باتوجه به دو موردی که توضیح دادم می توان دریافت که روسیه طی سالها و بعد از جنگ جهانی دوم، حتی بعد از فروپاشی شوروی در قبال آمریکا از سیاست ثابتی تبعیت می کرده است که بعدها نیز این سیاست ها دچار تغییرات اساسی نشد. با توجه به اینکه رئیس جمهور آمریکا نیزتحت یک سیستم سازماندهی شده قرار دارد، اگر این دو موضوع را در کنار هم قرار دهیم می توان آینده روابط آمریکا و روسیه را به درستی پیش بینی کنیم. یعنی باید نقاط رقابت و چالش های دو طرف را در هفتاد سال گذشته مورد توجه قرار داد تا بتوان حدس زد که روابط دو کشور به سمت بهبود می رود یا وخیم تر خواهد شد.
درحال حاضر دوماه مانده به اینکه ترامپ رسما زمام امور را در دست بگیرد براساس آنچه که شواهد نشان می دهد، ترامپ اصرار به بهبود مناسبات کشورش را با روسیه دارد. تصور وی این است که درگیر شدن با روسیه، هزینه های گزافی را متوجه آمریکا کرده است که به نفع این کشور نبوده است.
مصداقی که ترامپ در مورد هزینه های آمریکا بیان می کند، مسأله سوریه بوده که بسیار حساس و حیاتی است. وی مدعی است که از طریق همکاری با روسیه، می تواند عملکرد بهتری برای مبارزه با داعش و گروههای افراطی مانند القاعده و جبهه النصره داشته باشد. معلوم نیست که ترامپ از این موضوع مطلع است که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا سالها با داعش و گروههای افراطی در سوریه همکاری کرده اند و به این موضوع فکر کرده است که سرنوشت این همکاری ها چه خواهد شد؟ و آیا به این موضوع نیز فکر کرده است که آمریکا چگونه می تواند این همکاری ها را به سمت و سویی جدید ببرد؟ که هم منافع آمریکا را در سوریه تأمین کند و هم با روسیه درگیر نشود.
موضوع مهم بعدی اوکراین است که یکی از مهمترین و حساس ترین بخش مناسبات روسیه و آمریکا در سالهای اخیر بوده است. این مسأله برای اتحادیه اروپا متحد آمریکا نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. در خصوص آینده کریمه نیز ترامپ هیچ طرحی را تا کنون ارائه نداده که آمریکا چگونه می تواند در موضوعی مانند اوکراین یا کریمه با روسیه به راه حلی مشترک دست پیدا کند.
موضع آمریکا در خصوص اوکراین و کریمه به موضع اتحادیه اروپا و و ناتو نزدیک بوده است. به طور سنتی آمریکایی ها، اوکراین را همانند خط حائلی در مناسبات قدرت غرب در برابر روسیه تفسیر کرده اند. اگر قرار براین باشد که اوکراین دستخوش تغییراتی شود، در واقع شرق اروپا نیز دچار تغییراتی خواهد شد. پس باید چنین موضوعات کلانی در روابط روسیه و آمریکا مشخص شده باشد تا ترامپ بتواند در مورد آن تصمیم بگیرد.
اما اینکه ترامپ اعلام کرده است که اولین سفر خارجی وی به روسیه خواهد بود، برای من به عنوان یک تحلیلگر که طی سی سال روابط واشنگتن و مسکو رابررسی کرده، بسیار تعجب آور خواهد بود!
به طور سنتی روسای جمهور آمریکا همیشه در سفرهای ابتدایی خود، از کشورهای متحد خود مانند انگلیس و در اروپا دیدار می کردند. یا به نزد متحدان خود در قاره آمریکا مثل کانادا می رفتند. حال اینکه ترامپ روسیه را برای اولین سفر خود برگزیده، اگر محقق شود نقطه عطفی است و نشان از این دارد که روسیه برای وی از اهمیت بالایی برخوردار است.
هم اکنون مشاور امنیت ملی آمریکا از سوی ترامپ مشخص شده است و اگر نگوییم که وی روس گراست، روابط بدی هم با آنها نداشته است. از سویی باید دید که وزیر امور خارجه، وزیر دفاع و رئیس سازمان امنیت ملی در دولت ترامپ چه کسانی خواهند بود. مشخص شدن روسای این سازمان ها می تواند قضاوت دقیق تری را در اختیار ما قرار دهد که بتوان دریافت آینده روابط روسیه و آمریکا به کدام سمت و سو خواهد رفت.
نزدیک بودن مواضع ترامپ به روسیه، آیا بر روی روابط ایران و آمریکا نیز تأثیرگذار خواهد بود؟
نزدیکی این روابط به معنای یک سری اقدامات مشترک است. برای مثال دیدیم که یلتسین رئیس جمهور سابق روسیه تمام تخم مرغ های روسیه را در سبد آمریکا گذاشته بود و روابط نزدیکی با آمریکا داشت. در آن زمان روابطی یک طرفه در مناسبات دو کشور حکفرما بود. بدین معنا که این آمریکا بود که در روسیه نفوذ زیاد داشت و تمام کارها را از طریق کوزیروف وزیر امور خارجه یلتسین انجام می داد. از سال 2000 به بعد که دولت پوتین روی کار آمد سعی کرد، این مناسبات را تعدیل کند. اما زمانی که از سال 2008 تا 2012 مدودف رئیس جمهور روسیه شد، فصل جدیدی از روابط روسیه آمریکا آغاز شد که در آن زمان نیز روسیه از جانب آمریکا رودست خورد. بدین معنا که تصور روس ها این بود که آمریکایی ها برنامه سپر دفاع موشکی را طبق قول خود متوقف می کنند که این کار انجام نشد و قرار بود که آمریکا روسیه را به عنوان شریک برابر وارد ناتو کند و همکاری های جدیدی بین روسیه و ناتو شکل بگیرد که این اقدام نیز انجام نشد. اواخر دوره ریاست جمهوری مدودف وشروع ریاست جمهوری پوتین، فاصله بین روابط آمریکا و روسیه بیشتر شد. در نهایت روس ها متوجه شدند که بازیچه دست آمریکا شده اند.
پس از انتخاب ترامپ، برعکس دوره های گذشته، آمریکا و شخص ترامپ است که به روسیه نزدیک می شود. این موضوع جای تعمق و بررسی دارد که آیا این یک تاکتیک برای فریب جدید است و یا ترامپ یا تیمش واقعاً خواهان رابطه جدیدی با روسیه هستند.
در این میان نزدیکی مناسبات بین دو کشور به نفع ایران خواهد بود؟
شروع یک رابطه جدید از سوی آمریکا و روسیه در مورد بحران سوریه به طور قطع به نفع ایران نیز خواهد بود. زیرا این بار آمریکا به مواضع روسیه نزدیک می شود. اگر روسیه به مواضع آمریکا نزدیک شده بود، به زیان ایران تبدیل می شد. به هرحال آنچه که شواهد بازگو کننده است ابراز علاقه آمریکا برای همکاری با روسیه در مسأله سوریه و مبارزه با داعش است. بنابراین داعش دشمن مشترک ایران، روسیه و آمریکا است. اگر مبنا به اینگونه باشد که آمریکا به جای مبارزه با بشار اسد با گروههای افراطی مقابله کند، این به نفع همه کشورها خواهد بود.
اما اگر ترامپ پس از مشورت با مقامات امنیتی و دفاعی آمریکا از مواضعش در قبال سوریه عقب نشینی کند، دیگر نمی توان گفت نزدیک شدن فرضی روسیه و آمریکا به نفع ایران خواهد بود. روابط روسیه و آمریکا درسطح بین المللی تاثیرگذار است. این در حالیست که روابط ایران و روسیه فقط در قالب همکاری های منطقه ای بوده است. ایران باید توجه داشته باشد که طبق روابط کلان روسیه با آمریکا، ممکن است که این کشور از منافعش با ایران چشم پوشی کند. البته پوتین در چهار سال اخیر نشان داده است که این اقدام را انجام نخواهد داد. وی تا سال 2018 رئیس جمهور روسیه خواهد بود و امکان این وجود دارد که برای یک دوره شش ساله دیگر رئیس جمهور باشد. بنابراین می توان روی پوتین و مجموعه سیاست هایش حساب کرد. اما در هر صورت ایران برای تأمین منافع خودش باید به گونه ای رفتار کند که مناسبات مستقلی با روسیه داشته باشد همچنان که با چین، هند، برزیل، اتحادیه اروپا، ژاپن، کره جنوبی و یا هر کشور تأثیرگذار دیگری خواهد داشت. باید منتظر بود و دید که مولفه های مثبت و منفی در روابط روسیه و آمریکا تا چه سطحی می توانند در دوران ترامپ به فرصت یا تهدید تبدیل شوند.
درباره آینده برجام، همکاری های احتمالی روسیه و آمریکا چه تاثیری خواهد داشت؟
برجام و آینده همکاری با ایران تنها شامل بخشی از مولفه های تاثیر گذار بر روابط مسکو و واشینگتن است. این مولفه ها شامل ابعاد گسترده ای است. چه از نظر سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی، روابط آمریکا و روسیه لایه های متعددی دارد و نزدیک شدن این موارد را نمی توان به طور قطع به نفع یا ضرر ایران دانست. بررسی این مولفه ها نیازمند بررسی موردی است. اما می توان به طور کلی گفت نزدیک شدن مواضع آمریکا به روسیه در دوران ترامپ، می تواند به نفع ایران باشد. زیرا روسیه در این مورد به ایران پشت نخواهد کرد. اصولاً منافع آمریکا، روسیه و کشورهای 1+5 در این است که با جمهوری اسلامی ایران در چارچوب برجام همکاری نمایند و به این راحتی نمی توانند از توافق برجام که سالها برای آن مذاکره کرده اند، چشم پوشی کنند.
آینده را چگونه پیش بینی می کنید؟
اگر بخواهیم آینده روابط واشینگتن و مسکو را پیش بینی کنیم در درجه اول باید به مولفه هایی که چندین دهه در روابط دو کشور حاکم بوده توجه نماییم. آینده سلاح های هسته ای، طرح سپر دفاع موشکی، معادلات امنیت بین المللی، به ویژه موضوع کریمه و آینده اوکراین در اروپا و شرق اروپا، مسایل مربوط به آینده سوریه و عراق و یمن در خاورمیانه و غیره از فاکتورهای مهم در روابط دو کشور محسوب می شوند.
برای بررسی دقیق تر روابط روسیه و آمریکا باید منتظر بود تا اعضای کابینه ترامپ مشخص شود. نوع افرادی که در این تیم حضور خواهند داشت در آینده روابط دو کشور موثر هستند. موضوع مهمی که می توان بدان اشاره کرد این است که پایداری سیاست پوتین در قبال آمریکا اثر بخش بوده و موفق شده است که طرف آمریکایی را متقاعد به تجدید نظر در سیاست گذشته خود کند. پیش تر نیز آمریکایی ها نشان داده اند که انعطاف پذیر هستند و به راحتی چرخش های 180 درجه ای را در تاکتیکها و روش های مقطعی در عراق، افغانستان و سوریه تجربه کرده اند. به همین دلیل دور از انتظار نیست که بتوانند بر اساس مدل جدیدی با روس ها به توافق برسند.(ابوالفضل خدایی)