• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
  • اِجُّمعَة ٢٠ جمادي الاولي ١٤٤٦
  • Friday 22 Nov 2024
گل گهر
بیمه کوثر بانک صنعت و معدن بانک ملت بانک تجارت سازمان تامین جتماعی
  • آخرین خبرها
شناسه خبر: 50934 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۵/۱۱/۳ - 12:57
از همین فردا شروع کنیم به بی خیال شدن!
طنز تلخ آیدین سیار سریع برای فاجعه ساختمان پلاسکو

از همین فردا شروع کنیم به بی خیال شدن!

«ما از همین فردا باید دست به کار شویم»... این جمله برای ما ایرانی ها آنقدر حساسیت برانگیز است که نه تنها انگیزه ای برای شروع نمی دهد بلکه باعث رویش ناگزیر کهیر در اقصا نقاط بدنمان می شود. تقریبا همه می دانیم که این جمله به همان اندازه معتبر است که جمله «از شنبه شروع می کنم» اعتبار دارد.

«ما از همین فردا باید دست به کار شویم»... این جمله برای ما ایرانی ها آنقدر حساسیت برانگیز است که نه تنها انگیزه ای برای شروع نمی دهد بلکه باعث رویش ناگزیر کهیر در اقصا نقاط بدنمان می شود. تقریبا همه می دانیم که این جمله به همان اندازه معتبر است که جمله «از شنبه شروع می کنم» اعتبار دارد. شنبه ها برای ما زیادند، برای مسئولین بیشتر. می گویند حادثه پلاسکو ممکن است در ده ها نقطه دیگر از تهران اتفاق بیفتد. سرها را تکان می دهیم و تاسف می خوریم: نچ نچ نچ ... دقیقا همان واکنشی که مالک ساختمان فرسوده و نهاد شهرداری در حین معامله دارند. شهرداری پلمپ نمی کند و به مالک می گوید ادامه فعالیت در این ساختمان خطرناک است. مالک سر تکان می دهد: نچ نچ نچ ... حالا چه کار کنیم؟ دستی که قبلا یک ذره شرم و حیا داشت و از زیر میز می رفت، روی میز می آید و می گوید خب حالا بدون شوخی، چقدر؟ و قضیه با ذکر صلواتی فیصله پیدا می کند. امروز که کار از کار گذشته می گویند از فردا باید به فکر آینده باشیم. آدم یاد کارشناسان فوتبال می افتد که بعد از شکست های ملی به تلویزیون می آیند و می گویند باید از همین فردا روی فوتبال پایه کار کنیم! ما هم انصافا بیکار نمی نشینیم و آنقدر روی فوتبال پایه کار می کنیم که بوی فسادش چنان بلند شود که از فردایش کارشناسان به تلویزیون بیایند و بگویند: این تن بمیره دیگه روی فوتبال پایه کار نکنید! واقعیت این است که درآمدزایی به هر قیمت و تفکر کوتاه مدت ما را تبدیل به موجودات خنده دار و قابل ترحمی کرده است. پول می دهیم (می گیریم) تا غیراستاندارد بسازیم، پول می دهیم (می گیریم) تا طبیعت را نابود کنیم و در نهایت با یک لرزش کوچک تمام آن اموال را می گذاریم و فرار می کنیم. مدت هاست کارشناسان از بحران آب و سست شدن زمین می گویند و مسئولین هم گویا تصویر دارند ولی صدا را ندارند. این ها به کنار، آدم به زلزله احتمالی تهران که فکر می کند قلبش می رود روی ویبره. ما که با ریزش یک ساختمان و آتش گرفتنش اینگونه دگرگون شدیم با فعال شدن گسل های تهران چه می کنیم؟ قرار است با گسل صحبت کنیم، پا داد لابی کنیم؟ پول چایی گسل را می دهیم؟ یا فلانی را به ریاست جمهوری می رسانیم که زلزله نیاید؟

امیدوارم متهم به تشویش اذهان عمومی و ایجاد رعب و وحشت بین مردم نشوم ولی جسارتا کارشناسان می گویند هر ١٥٠ سال در تهران یک زلزله می آید و آخرین زلزله پدرومادر دار هم ١٧٠ سال پیش در تهران آمده و الان هم خطر بیخ گوش ما قرار دارد. فکر کرده ایم که قرار است با این یکی چه کار کنیم؟ مایی که مسئولیتی داریم، از مهندس ساختمان تا مدیر شهرداری و دولت و ... آیا گمان می کنیم خودمان کلاغی، کفتری پرنده ای چیزی هستیم که اگر اتفاقی روی زمین بیفتد سریعا بال می زنیم و پرواز می کنیم؟ آیا حس می کنیم طبیعت با ما شوخی دارد؟ آیا فانتزی حماسه سازی و افتخارآفرینی داریم که جان مردم و آتشنشان و ... را فدای بی فکری و طمع کاری های خودمان می کنیم؟

جسارتا یک نکته را جهت یادآوری عرض می کنم: زلزله بم ٢٦ هزار قربانی داشت و همان شدت زلزله در ژاپن یک نفر قربانی که آن هم در اثر حمله قلبی جان سپرد! پس بیاییم از همین فردا ... هیچی ... بی خیال ... از فردا به همین روند خوردن و کندَن از هم ادامه دهیم. رای ما هم دکتر فلانی!

آیدین سیارسریع، روزنامه شهروند

ارسال دیدگاه شما