حسن گوهرپور - هفته نامه عبارت:
این نوع پردهدریهاست که اتفاقاً اسباب این را فراهم میآورد که تمایل بخشی از مردم در مناظرهها شکل بگیرد و تصمیم نهایی را برای انتخاب فرد اصلح خود اتخاذ کنند. این نوع پردهدریهاست که در نظرسنجی یکی را بالا میبرد و دیگری را پایین میکشاند! این نوع پردهدریهاست که برنامهها را عقب میراند؛ میبینیم که خبری از اعلام برنامه نیست؛ همه میخواهند در این بازی برنده باشند؛ ولو به کذب!
اما این جنس پردهدری را اگر بیراه نگفته باشیم، رئیس مفخم دولت فخیمۀ پاکدستان باب کرد؛ که ای کاش باب آن اینگونه که میبینیم و میشنویم گشوده نمیشد. امروز میبینیم که کاندیدای ریاست جمهوری دوازدهم پیش و بیش از آن که باب مفاهمه را برای رسیدن به تعامل بگشایند؛ درهای مشاجره را باز میکنند و آنچه را از هم میدانند روی داریه میریزند؛ حال پرسش اینجاست که حد این رمزگشایی از موضوعات تقریباً غیر مرتبط با برنامههای کاندیدا چیست؟
شاید نخستین نیروی محرکهای که انسان را به این فکر میاندازد که علیه دیگری سند سازی نکند؛ اخلاق و مومن بودن به شیوۀ اندیشیدن فرد است. کسانی که داعیۀ تقوا دارند بیش از دیگران باید این را بدانند که پردهدری آیینی نیست که انسان را تعالی دهد. «انسان بما هو انسان» اگر با کسی قصد و مقصد دوستی و همراهی هم نداشته باشد؛ اخلاق دشمنیاش ایجاد میکند که آبروی دیگری را رعایت کند. انسان را رعایت کردن یعنی همین که اخلاق دوستی اگر نداریم اخلاق دشمنی داشته باشیم.
دومین موضوعی که میتواند مرزی برای پردهدریها و کشف حجابها باشد موضوع «منافع» است؛ منافع فردی؛ گروهی؛ حزبی، ملی یا ... . سیاسیون اغلب از این دست مرزها برای خود قائلند تا اینکه مرزهای دیگر! اگر «بگم، بگمها»؛ اگر خط و نشان کشیدنها کار را در مناظرهها به اینجا کشاند که برنامههای کاندیدا برای ادارۀ کشور، موضوعی فرعی در معرفی خود باشد؛ نباید خرسند باشیم؛ نباید شادمان باشیم؛ چه این ترفندها خبر از گروکشی میدهد؛ گروکشیهای سیاسی؛ آنوقت به جای اینکه در هر انتخاباتی در پی عملکرد افراد باشیم؛ باید پیجوی این شویم که کاندیدای مورد نظر ما دستش زیر سنگ کیست؟ و منافع چه افرادی تامین میشود اگر بر این دست بکوبند و منافع چه کسانی تامین میشود که از او دستگیری کنند! این شاید همان سیاسیتی که در ریاست جمهوری فرانسه پای ارتباط فلان زن را به مناظره باز میکند یا در آمریکا یکی افشا میکنند که مورد تجاوز فلان کاندیدا قرار گرفته است.
به همین اعتبار؛ معنای کلام این نیست که افشاگری خوب نیست! بلکه معنا این است که آنچه افشا میکنیم از کدام جنس است؟ از جنس خیانت به مردم؛ خیانت به نظام؟ خیانت به حزب؛ خیانت به ملیت؛ خیانت به دیانت یا ...؟؛ قرار است افشاگری به کجا بیانجامد؟ کاندیدای ریاست جمهوری قرار است توان افشاگریاش را به مردم نشان دهد؟ قرار است اطلاعات پشت پردهاش را به رخ بکشد؟ یا قرار است بگوید من آمدهام که این کارها را در سیاست خارجی و داخلی پیش بگیرم.
سرانجام اینکه انگار مردم به جایی رسیدهاند که تماشاچیان نبردهای روم و یونان باستان هستند و گلادیاتورهایی را به نظاره نشستهاند که به جان هم میافتند و نیت نهایی برای این مردم، لذت بردن از دیدن این جنگ است؛ نه اندیشیدن به اینکه اساساً نباید منازعه رخ بدهد و بعد موضوعی به نام سرنوشت آنها قرار است در این گفتگوها شکل بگیرد. متاسفانه غافل شدهایم! غافل از اینکه میتوانیم با بالابردن طراز روح و اندیشه، بیتفاوت به کنشهایی اینچنین باشیم و با خرد جمعی خود یاد بدهیم که به برنامهها رای میدهیم نه های و هوی و این یکی از معانی مصداقی عقلانیت در دموکراسیست.