حسن گوهرپور – آفتاب صبح:
بدون مقدمه میروم سراغ آنچه در همدان صورت پذیرفته و با نگاهی خوشبینانه انشالله ادامه خواهد یافت.
اینگونه آغاز میکنم که فقط فرهنگ و هنر نیست که در همدان دستخوش تغییرات شده است؛ تغییرات اساسی در صورت رفتارهای جمعی اعم از فرهنگی، هنری و اجتماعی در همدان شکل گرفته که بی تاثیر از شرایط اقتصادی استان نیست. شکل همدان در حال تغییرات اساسی است؛ بافت شهر تغییر کرده و این تغییرات باید به صورت متعادل و متوازن در همۀ بخشها محقق شود که نتیجۀ آن توسعۀ متوازن استان باشد.
بهطور قطع، اهالی فرهنگ و هنر همدان در ذهن دارند که پیش از این کتابفروشیهای شهر همدان به شاهین، علوی، نیما، نراقی، ناصر خسرو، فروغ، فانوس، ایران زمین، و ... محدود بود؛ که برخیهاشان - بحمد الله و المنه – هنوز به این فن شریف ادامه دادهاند و برخی دیگر شغل را به پسران واگذاشتهاند و برخی هم به هر دلیل نماندند و نام نیکشان ماند؛ اما حالا کتابفروشیهای رنگ و لعابی دیگر به خود گرفتهاند و مانند سیمای شهر؛ به تغییرات اساسی پیوستهاند.
به تبع تمام این تغییرات؛ شرایط تبلیغاتی در حوزه فرهنگ و هنر به ویژه ادبیات هم تغییر کرده است؛ برگزاری جلسات نقد و بررسی کتاب؛ همراه با تبلیغات رسانهای و برگزاری جشنهای رونمایی و امضاء شکلهای تازهتری از تبلیغ کتاب است که در همدان هم مانند سایر استانهای کشور به منصۀ ظهور رسیده است. حالا مسأله اینجاست که بر برگزاری این جلسات آداب و ترتیبی مترتب است؛ پس از رعایت این آداب؛ باید دانست که معایب و مزایایی هم انجام این کارها وجود دارد که البته مزایای آن بیش از معایب است.
آداب و ترتیب:
همدان نویسندگان و شاعرانی دارد که بیعنایت به رویکرد آنها به ادبیات؛ به هر حال صاحب اثر مکتوب ادبی هستند؛ بنا بر الزام دمکراتیک، بهتر است اگر اثر ادبی خلق میشود و به اجماع عقلای اهل فن در حوزه شعر و داستان در همدان، اثری است که از استانداردهای لازم بازار نشر، حرفهای بودن مولف و ... برخوردار است به بوتۀ نقد گذاشته شده و سره از ناسره آن تمیز داده شود. به همین اعتبار؛ مولفانی که همدانی هستند و هر جای این سرزمین زیست میکنند؛ بهطور حتم شایسته است که در اولویت برگزاری جلسات باشند؛ به علاوه اینکه چون این مسیر دیر آغاز شده؛ «عطف به ما سبق» هم بشود آنگونه که مولفانی که کتابهایشان پیشتر هم به انتشار رسیده برایشان جلسات نقد و بررسی برگزار شود. این میتواند اجماع بیشتری را صورت دهد.
از جشنهای ادبی و گعدههای دوستانه تا شکلگیری مخاطبان تازه برای ادبیات معاصر در همدان
افرادی که وارد چنین جلساتی میشوند، بدیهی است که طلبههای ادبیات هستند؛ طالب دانایی و روایتهای انسانی؛ بنابراین خود این جمع و تشکیل آن؛ نشان از همراهی و همنوایی ادبی دارد؛ اما این کافی نیست.
اگر قرار باشد افرادی که در انجمنهای ادبی کنار هم قرار میگیرند، یک روز در یک جای خاص به اسم جشن امضاء یا رونمایی کتاب دوباره کنار هم جمع شوند، که باز میشود همان چرخۀ معیوب که گاهی تعبیر «خود گوییم و خود خندیم» بر آن وضع و اطلاق میشود.
در واقع؛ کار مهم این است که بتوانیم جامعۀ کمتر کتابخوان را به این جلسات تشویق و ترغیب کنیم. برای مثال سرمایۀ اجتماعی شاعران و نویسندگان همانیست که بازار نشر دارد به واقع و بدون تعارف آن را بیان میکند! اگر از شمارگان کتابهایی که مثلاً سوره با موضوعات خاص – در حوزه ادبیات - منتشر میکند یا برخی کتابهایی که ناشران بسیار اندک دست به انتشار آنها میزنند صرفنظر کنیم؛ شمارگان کتابهای شعر و داستان حدود یکهزار جلد است؛ حالا خودمان هم میدانیم که از این یکهزار جلد؛ چند جلدش به فروش میرسد! این تعداد شمارگان کتاب، بیانگر سرمایۀ اجتماعی شاعران و نویسندگان ماست؛ فارغ از اینکه دلایل فراوانی برای این رکود وجود دارد که بیش از نیم آن بر گردن مولف نیست.
اما با همۀ این توجیهاتِ نزدیک به واقعیت؛ اگر قرار باشد جشنهای امضاء و رونمایی از کتاب همین تعداد نفرات را ترغیب به خرید کتاب یا حضور در جلسه بکند، که باز وارد همان چرخۀ کوچک شدهایم! یعنی هیچ اتفاق ویژهای غیر از شادمان کردن مؤلف صورت نپذیرفته است؛ در حالیکه باید به تأکید گفت که در صورتی این چرخه، از دور تسلسل خارج میشود که افرادی با سرمایههای اجتماعی در بخشهای دیگر وارد عرصۀ مخاطبان ادبیات شوند.
به بیان دیگر؛ در یک نگرش اقتصادی به هنر؛ میتوان گفت مشتریانی خرید کالاهای فرهنگی را در سبد علائق خود قرار میدهند یعنی به سایر علائقشان، خرید کتاب و حضور در جشنهای امضاء و رونمایی از کتاب را اضافه میکنند؛ این یعنی اتفاق تازه؛ این یعنی تعهد برای جذب حداکثری علاقمندان به ادبیات؛ این یعنی در شرایط فعلی خدمت به ادبیات. در واقع این فرایند با آدمهای فداکاری نیاز دارد که دست از تنبلی و خستگی و ناله بردارند؛ از برجهای عاج بیرون آمده و شرایط روزگار را درک کنند. این به زعم من یعنی رسالت روشنفکری! اما دریغا دریغ که تعداد نشستگان در کنار گود همیشه بیش از حاضران در گود بوده است.
اما باید حرکت کرد؛ باید امید داشت؛ و برای این موضوع باید برای کار افرادی که خود را سرباز فرهنگ میدانند ارزش افزوده قائل شد. عملشان را عمل روشنفکری دانست و برای آن ارزش قائل شد.
حالا باید پرسید که به واقع چه کسانی باید برخی از بدنۀ کم علاقه یا ناآشنا به کتاب را وارد دایرۀ کتابخوانها بکنند؟ و این افراد پیوند داده شده باید چه کسانی باشند؟
پاسخ این پرسشها سخت نیست؛ ما به سربازان فداکار فرهنگی نیاز داریم که فقط به فکر کافهنشینی و غرغر کردن نباشند؛ امکانات شخصیتی دیگری هم در آنها یافت شود؛ به علاوه اینکه بتوانند افرادی را که در بخشهای مختلف اجتماعی، ورزشی، سیاسی، علمی و ... دارای سرمایۀ اجتماعی و پشتوانۀ مردمی هستند وارد این چرخه کنند. این کار طراز فرهنگی شهر؛ استان و سپس کشور را تغییر خواهد داد.
شاید یکی از محاسنی که جشنهای رونمایی در همدان (که توسط حسین زندی به عنوان متولی برگزار میشود) دارد این است که سرمایههای انسانی جدیدی وارد حوزه ادبیات میکنند؛ حسین زندی و دوستانش در حلقهای که دارند؛ توانستهاند با تلفیق چند گروه با هم؛ شرایطی را برای شکلدادن سلیقۀ برخی مخاطبان برای نزدیکشدنِ روحی به شعر و داستان ایجاد کند.
دو سال پیش وقتی حسین زندی متولی برگزاری همایش «ادبیات و گردشگری» بود؛ بسیاری از اهالی ادبیات بر او خرده گرفتند؛ اما او با اعتقاد به حرکتش ادامه داد و امروز سرمایههای انسانی در حوزه گردشگری مخاطبان کتابهای شعر و داستان مؤلفان همدانی شدهاند. این همان روشی است که میتواند راهگشای این دایرۀ محدود مخاطبان ادبیات باشد. ورزشکاران؛ چهرههای شاخص علمی، فعالان بازار و صنعت و بازرگانی؛ اینها چهرههایی هستند که باید در کنار اهالی فرهنگ در جشنهای کتاب حضور پیدا کنند. اقتصادِ فرهنگ زمانی متجلی میشود که اصناف مختلف با رویکردهای مختلف مشتری کالای فرهنگی شوند. چه اشکال دارد که عدهای خود را سرباز فرهنگی بدانند و برای حضور چهرههای مطرح اقتصادی، اجتماعی، علمی، ورزشی و ... در همین جشنهای رونمایی از کتاب تلاش کنند؟ چه اشکالی دارد ما برای اینکه فرهنگ استان ارتقاء یابد از هر تلاشی برای دعوت عمومی در حوزه فرهنگ نگذریم و کوتاهی نکنیم؟
با این روش و بینش که در کار گرفته شده؛ جشنهای کتاب در همدان؛ به طور قطع؛ آغازی است برای ایجاد یک فرایند فراگیر؛ این فرایند ممکن است به سرعتِ دگرگونیهایِ اجتماعی و اقتصادی در همدان نباشد؛ اما اگر با صداقت برگزارکنندگان و همرأیی آنها همراه باشد؛ از سنگ و صخره رد خواهد شد و به دریا خواهد پیوست. این سرنوشتی ناگزیر برای کارهای بزرگ فرهنگیست؛ اگر علاقه؛ استمرار؛ صداقت، زکاوت و ... پیشه شده باشد، سرانجام کار خوش خواهد بود.
ما در رسانه و در بخش فعالیتهای عملی و نظری دست بزرگ همت والای این گروه را میفشاریم و امید داریم این حرکت بپاید و بماند.
رهرو آن نیست که گه تند و گه آهسته رود/ رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود