• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
  • اِجُّمعَة ٢٠ جمادي الاولي ١٤٤٦
  • Friday 22 Nov 2024
گل گهر
بیمه کوثر بانک صنعت و معدن بانک ملت بانک تجارت سازمان تامین جتماعی
  • آخرین خبرها
شناسه خبر: 72206 | تاریخ مخابره: ۱۳۹۶/۶/۸ - 10:43
حذف کشمیری و کلاهی توسط منافقین!
سرانجام پرونده دو انفجار خونین هفت تیر و هشت شهریور

حذف کشمیری و کلاهی توسط منافقین!

دبیرکل کانون هابیلیان گفت: مسعود کشمیری و کلاهی زندگی مخفی و پنهانی داشتند و تا جایی که من مطلع شدم این دو نفر کشته شدند.

هشتم شهریور ماه در کشورمان روز مبارزه با تروریسیم نامیده میشود مقولهای که ایرانیان به خصوص بعد از انقلاب با آن آشنایی خوبی دارند به گونهای که متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب ما شاهد بودیم که بسیاری از چهرههای سرشناس کشورمان در کنار مردم به دست عناصر گروه‌های تروریستی از جمله منافقین به شهادت رسیدند از این رو در مصاحبه با سیدجواد هاشمینژاد که خود از خانواده شهدا ترور محسوب میشود و در زمره اولین افرادی است که در کانون هابیلیان به صورت مشخص به مقوله ترور پرداخته است تلاش کردیم زوایای این اقدام را در ایران مورد بررسی قرار دهیم.

 

به گزارش آفتاب صبح به نقل از نامه نیوز متن مصاحبه با هاشمینژاد به شرح زیر است:

 

 باتوجه به نامگذاری روز هشت شهریور به عنوان روز مبارزه با تروریسیم جنابعالی به خوبی میدانید که گروهک تروریستی منافقین بیشترین عملیاتهای تروریستی را در کشورمان انجام داده است ولی تا به امروز هیچ کدام از عناصر وابسته به این گروه محاکمه نشدند علت این موضوع از منظر جنابعالی چیست؟

 

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ما مشکلات متعددی را در کشورمان مشاهده کردیم که بعضی از آنها مقطعی و برخی ادامهدار بودند بنده براین باورم یکی از مشکلاتی که هنوز در کشورمان بعد از گذشت سی و چند سال وجود دارد بحث ترور و تروریسم است به گونهای که ماه در همان روزهای اول انقلاب شاهد ترور بودیم و هنوز هم این موضوع با کشور ما عجین است در دهههای گذشته موضوع تروریسم از مباحث روز دنیا نبود بنابراین کشورها و قدرت‌ها در تقابل با کشور ما کارهای متعددی انجام میدادند که یکی از آنها استفاده از ابزار تروریسم علیه ایران بود  به زعم بنده ایران تنها کشوری است که در روی زمین و در طول تاریخ بشریت که در عرض چندماه دو رئیس قوه، نخستوزیر و جمعی از نمایندگان و مسئولان و مردم به وسیله ترور به شهادت رسیدند.

از طرفی این مورد نیز در دنیا مثال زدنی است که عناصر ترور ایرانیان در دنیا دفتر دارند و جالب‌تر این است که کشورهایی که دفاتر این گروهکها در آنها قرار دارند گزارش‌های مفصلی را درباره ترورهای صورت گرفته در ایران توسط گروهکهایی که از آنها حمایت میکنند منتشر کردند و آنها را عامل این قضیه میدانند از این رو ما اگر این پازل را در کنارهم قرار دهیم به خوبی متوجه خواهیم شد چرا محاکمهای صورت نمیگیرد. به نظر بنده دلیل عدم محاکمه عناصر تروریستی به قدرتهای جهانی به خصوص آمریکاییها برمیگردد.

 

در سال 1997 وزارت خارجه آمریکا در زمان ریاستجمهوری کلینتون گزارش مفصلی را از اقدامات تروریستی منافقین ارائه میدهد و در آن چند نکته را به صراحت بیان میکند و تاکید دارد که رئیسجمهور، نخست‌وزیرو رئیس دیوان عالی ایران در انفجارهایی کشته شدند که عامل آنها مجاهدین خلق هستند و در بخش دیگر نیز تاکید دارد که در کنار این مسئولان هزاران تن از مردم بیگناه ایران کشته شدند اما علیرغم این اظهارات همین مجاهدین خلق در کنار کاخ سفید دفتر رسمی دارد لذا این گزارشات هیچ اقدام و بازتابی ندارد به گونهای که اتحادیه اروپا و سازمان دیدهبان حقوق بشر نیز در این باره گزارشهایی را منتشر کرده است.

موسسه قرن آمریکا نیز در سال 2007 تا 2009 تحقیقات مفصلی را درباره سازمان منافقین به سفارش پنتاگون انجام داد و دقیقا به جنایتهای منافقین اشاره کرد ولی راه به جایی نبرد لذا این موارد نشان می‌‏دهد عزمی از سوی قدرتهای جهانی برای استفاده از ابزار تروریسیم علیه ملت ایران وجود ندارد و علیرغم اسناد بینالمللی جنایات منافقین هیچ بازتابی در جهان نداشته است.

 

 جمهوری اسلامی ایران در راستای اقدامات تروریستی که علیه کشورمان صورت گرفته است اقدامی انجام داده است؟

 

 به نظر بنده مجموعه فعالیتهایی را دولتهای مختلف در جمهوری اسلامی ایران وقوهقضائیه در حوزه ترور انجام دادند اما این اقدامات رویکردهای منسجمی در قالب یک اقدام حقوقی مستمر نبوده است و به نظر من چنین چیزی در کشورما وجود نداشته است.

اگر مبنایی برای پیگیری پروندههای تروریستی در کشورمان وجود داشته باشد منحصر به بخش خاصی نیست و دستگاه دیپلماسی ما قطعا باید اقداماتی انجام دهد و دولت نیز باید به شکل دیگر وارد عمل شود و قوه‌قضائیه هم باید به عنوان محوریت اقدامات حقوقی وارد عمل شود.

برای احقاق حقوق خود در موضوع تروریسیم ما به یک تبلیغات وسیع و عزم راسخ احتیاج داریم تا موانع را در این راستا از سر راهمان برداریم.

بنده به عنوان کسی که12 سال سابقه مطالعه در حوزه تروریسیم را دارم براین باورم که خلاهای فراوانی در این حیطه وجود دارد از این رو معتقدم مسئولان در جهت دفاع از حقوق شهروندان و مظلومیت کشورمان در حوزه ترور اقدام مهمی را انجام ندادند و رویکردی که در حد ملت ما است در این حوزه صورت نگرفته است البته قدرتهای جهانی هم نمیخواهند این اقدام صورت گیرد چرا که وقتی ما اثبات کردیم که گروههای مشخصی عملیات تروریستی را در ایران انجام دادند این سوال پیش میآید که این گروهها چگونه پشتیبانی میشوند و چگونه دفاتر رسمی دارند از این رو کشورهای اروپایی و غربی مثل آمریکا سعی میکنند از ورود به مقوله ترور در سایر کشورها خودداری کنند.

ما شاهد بودیم که در حادثه 11 سپتامر در آمریکا دو ساختمان از بین رفت و آمریکایی‌ها در قبال آن دو کشور را از بین بردند و بدون هیچ دلیل وبرتکیه بهانههای واهی کشور عراق را نابود کردند.

از نظر بنده محاکمه عناصر وابسته به گروههای تروریستی نیازمند اقدامات دقیق، مشخص و قوی از طرف کشورهای متضرر از تروریسیم مثل ایران است و از طرف دیگر نیازمند تبلیغات وسیع در عرصه بینالمللی است تا بازتاب داشته باشد.

 

شما به خوبی در جریان هستید که بسیاری از خانوادههای شهدای هفت تیر و هشتم شهریور نسبت به عدم رسیدگی به پروندههای خود شاکی هستند آیا اقداماتی را در این راستا در بنیاد هابیلیان انجام دادید؟

 

اگر راجع به اقدامات حقوقی و پیگیریهای بینالمللی صحبت می‌‏کنیم باید صراحتا بگویم آنچه ازعهده ما در این حیطه برمیآید به بخش روانی و تبلیغاتی برمی‌‏گردد چراکه اقدامات حقوقی روند مشخصی برای پیگیری دارد و اگر یک خانواده شاکی است باید در قوهقضائیه شهر خود شکایت کند و دستگاه قضائی باید این گزارش را تکمیل کرده و سپس در سطح بین‌المللی انتشار دهد تا بازتاب آن را مشاهده کند و این روند دولتی است و باید انجام گیرد.

بنده مطمئن نیستم که جایی وجود داشته باشد که خانوادهای بخواهد اقدامی کند و پشتیباتی داشته باشد از این رو مسئولان مربوطه باید درباره اینکه چنین جایی وجود دارد اظهارنظر کنند.  به طورکلی کدام ارگان مسئول رسیدگی  و پیگیری مطالبات خانوادههایی است که از ترور آسیب دیدند؟

برای رسیدن به حق و حقوقمان در مقوله ترور نیازمند یک عزم ملی جدی هستیم که اگر چنین عزمی وجود داشته باشد شامل همه ارگانها است و نمیتوان آن را به یک وزارتخانه و قوه خاصی منتسب کرد.

بنده تصورم این است در دهههای گذشته اقداماتی که صورت گرفته در بازده زمانی بوده که دنیا به این موضوع توجه نداشته است و این امر سبب یاس وناامیدی ما شده است اما قطعا شرایط امروز متفاوت شده است.

روزی که شهید رجایی و باهنر به شهادت رسیدند رئیسجمهور و نخستوزیر یک کشور شهید شدند و حادثه تروریستی صورت گرفته است ولی یک دولت این حادثه را محکوم نکرد اما امروز و برحسب شرایط پیش‌آمده وقتی حادثه تروریستی مجلس رخ میدهد همه دنیا حتی کشوری چون آمریکا و گروهک تروریستی منافقین که ترورهای بسیاری را در ایران انجام داده است این حادثه را محکوم میکند لذا امروز ما در شرایط متفاوتی به نسب اوایل انقلاب قرار داریم.

 

آیا اقدامی از سوی نهادهای اطلاعاتی کشورمان برای دستگیری "کشمیری و کلاهی " از عوامل ترور مسئولان کشورمان صورت گرفته است؟

 

 در ابتدا باید به اینکه اشاره کنم که جریان نفاق در سالهای اخیر تلاش میکند که پیشینه خود را تغییر دهد از این رو قالب خود را عوض کرده است و در جهت مباحث حقوق بشری که با ذات آنها سنخیت ندارد وارد عمل شده به گونهای که سرکرده منافقین سالهاست که از صحنه ظاهری حذف و یک خانم جای وی را گرفته است.امروز عرصه اظهارنظر برای شبکه نفاق تنگ شده است به گونه‌ای که این گروه مجبور میشود عراق را ترک کند و روزگار آنها در فرانسه زمانی که دستور تروریستی می‌دادند تمام شده و آنها دیگرفرصتی ندارند که به مانند زمانی که شهید دستغیب را در تهران به صورت انتحاری ترور کردند اظهارنظر کنند و بیانیه بدهند.

در طی سالهای اخیر عرصه برای جریان نفاق تنگ شده و آنها مجبور شدند عراق را ترک و به آلبانی پناه ببرند از این رو در این عرصه تنگ آنها تلاش میکنند موضوعات را به صورت معکوس نشان دهند.

اینکه مقام معظم رهبری در سالگرد رحلت امام خمینی(ره) فرمودند نگذارید جای جلاد و شهید باهم عوض شود به نظر بنده صراحتا به این امر اشاره دارد که جریان نفاق درصدد است اقدامات خود را پاک کند و تلاش میکند کشمیریها و کلاهیها را به دست فراموشی بسپارد و از طرفی جنایتکارانی که دست به اقدامات تروریستی زدند به عنوان طلب خود از جمهوری اسلامی ایران طلبکاری کند لذا این تغییر نگرش به خوبی نشان میدهد که این گروه ترس و واهمه را در خود دیدند.

در شرایط فعلی اگر روزگاری حرف ما در جهان خریدار نداشت اما الان وضعیت متفاوت است و ما به دنیا می‌‏توانیم بگوییم که نه تنها حامی تروریسم نیستیم بلکه قربانی ترور و تروریسم هستیم و بالاترین مقامات ما ترور شدند و این وضعیت خیلی میتواند به ما کمک کند ولی ما به دنبال ابن قضایا نیستیم.

احمدشهید زمانی که آمریکاییها خواهان تحریم ما بودند و از سوی این کشور گماشته شد تا بحث حقوق بشری را در کشورمان پیش ببرد و ما را محکوم کند به راحتی پذیرفت که ایران قربانی ترور است.

بنده در دیدار یک ساعته با احمد شهید مدارک و اسنادی بینالمللی را که از مراکز مختلف جهانی در باب موضوع ترور جمعآوری کرده بودیم  به وی ارائه کردم و آدمی مثل وی نیز قبول کرد که ایران قربانی تروریست است و تاکید داشت کشوری که قربانی مقوله ترور است از مدار قانون خارج میشود چراکه کشورها زمانی که در مرحله بحرانی تروریستی قرار می‏گیرند قانون را کنار میگذارند چنانکه شاهد بودیم ترزامی در جریان حادثه تروریستی که درانگلیس رخ داده بود گفت اگر قوانیت حقوق بشر جلوی مبارزه ما با تروریسیم را بگیرد ما این قوانین را تغییر میدهیم.

احمد شهید در اولین قطعنامهای که پیرامون حقوق بشر ایران صادر کرده بود به صراحت در بند 34 به اسنادی و مدارکی که از کانون هابیلیان دریافت کرده بود اشاره و ایران را کشوری قربانی تروریسیم دانست.

درباره کشمیری و کلاهی نیز باید بگویم این دوفرد شاهکلید بسیاری از جنایتهایی هستند که منافقین در ایران انجام دادند، جنایتهایی که به لحاظ بینالمللی و از نگاه کشورهای متخاصم ایران نیزبه اثبات رسیده است.

سعود کشمیری و کلاهی زندگی مخفی و پنهانی داشتند و تا جایی که من مطلع شدم این دو نفر به احتمال قوی توسط عناصر خودشان از بین رفتند هرچند مراجع مسئول باید درباره این موضوع اظهارنظر کنند و دقیق‌تر این موضوع را بیان کنند که تا الان این موضوع انجام نشده است .این نظر شخصی خود من است کشمیری و کلاهی از عناصر مهم منافقین بودند که میتوانستند بسیاری از مسائل این گروهک را فاش کنند.

 

همانطور که اطلاع دارید پرونده حوادث تروریستی 8 شهریور به دستور امام خمینی(ره) در همان روزها بسته شد، آیا این پرونده هنوز بسته شده است یا شرایط برای آن تغییر کرده است؟

 

این پرونده به حادثه 8 شهریور و ترور شهید رجایی و باهنر ارتباط  دارد چرا که مسعود کشمیری عامل این ترور معرفی شده برخی از مقامات آن دوران بود و یکی از چند نفری بود که اجازه داشت بدون بازرسی در شرایط حاد آن روزها که کشور روزهای حساسی داشت در دفتر نخست‌وزیر حضور داشته باشد . یک فرد گمنامی مثل کشمیری وقتی به درجه‌ای از اطمینان برسد که بدون بازرسی به دفتر نخستوزیر رفت و آمد کند بدون پشتوانه نیست از این رو مسائل بسیاری درباره این پرونده در ابهام است.

این پرونده در شرایط خاص آن روزها و البته جنگ یکی دوبار مطرح شد ولی کنار گذاشته است از این رو نمیشود گفت که این پرونده مخدومه شده است لذا مراجع رسمی باید توضیح دهند که این پرونده در چه مرحلهای است و در چه مرحله‏ای کنار گذاشته شد و آیا دوباره قابل بررسی است.

 

پدرشما یعنی شهید هاشمینژاد نیز در حادثه تروریستی به شهادت رسیدند آیا مشخص شد که این حادثه و علت ترور پدرتان به چه علت بود؟ دادگاهی در این باره برگزار شد؟

 

سرکرده منافقین در اوایل انقلاب پیش‌بینی کرده بود که در عرض شش ماه قادر خواهد بود با ترور برخی از عناصر نظام را ساقط کند که از نظر مادی پیشبینی وی بیراه نبود و کشور در سال 60 در وضعیتی که دستگاه امنیتی نداشت و در حال جنگ با عراق بود حوادث تروریستی بسیاری را مشاهده کرد به گونهای که در تهران رهبران فکری ترور شدند و در شهرستانها نیز نیروهایی که مردم حول محور آنها جمع میشدند ترور شدند موضوعی که مریم رجوی یکی از سرکردههای منافقین صراحتا به آن اشاره میکند.

پدر بنده و چهار شهید محراب به شیوه انتحاری به شهادت رسیدند.

قطعا شکل رفت وآمد پدربنده و 4 نفر دیگر به گونه‌ای نبود که نتوان آنها را به شیوه عادی ترور کرد از این رو ایجاد ترس و رعب در بین مردم و تاکید منافین بر این موضع که شاکله نظام جمهوری اسلامی ایران فروپاشیده شده دلیل اصلی ترور افرادی چون پدر بنده از سوی منافقین در آن مقطع بود.

عوامل ترور پدرم بعدها دستگیر شدند و فردی به نام مهدی یغمایی سرکرده تیم ترور منافقین در مشهد بود که عناصر زیرمجموعه گروه وی به جز پدرم شهید کامیاب نماینده سابق مشهد و چند نفر دیگررا نیز در مشهد ترور کردند و بعد از دستگیری نیز اعترافات عجیبی داشتند.

کسی که پدر بنده را به شهادت رساند جوان 17 سالهای بود که مهدی یغمایی سرکرده منافقین در مشهد در اعترافات خود صراحتا به این موضوع اشاره میکند که بنده شب تا صبح با این نوجوان صحبت کردم و از وی یک قهرمان ساختم تا هاشمینژاد را ترور کند . عوامل ترور پدرم دستگیر و دادگاهی شدند و کتابی نیز در این باره منتشر شده است

 

.

 به عنوان سوال آخر با توجه به تفکیک شهدای ترور از سایر شهدا آیا از عملکرد بنیاد شهید در این راستا و رسیدگی به وضعیت خانوادههای شهدای ترور راضی هستید؟

 

 موضوع شهدا در بنیاد شهید در اوایل انقلاب و با وقوع جنگ تقسیمبندی شده بود به گونهای که بنیاد شهید بیشتر متولی رسیدگی به وضعیت خانواده شهدا و فرزندان آنها بود تا رشد علمی و فرهنگی داشته باشند و سعی میکرد با برگزاری یادواره‌ها اقدامات لازم را در این راستا انجام دهد.

از طرفی دیگر بنده معتقدم چون موضوع ترور و تروریسیم به حوزه امنیت مربوط میشود بنیاد شهید بیشتر کار را به این نهادها واگذار کرده است ولی این امر مانع از این نیست که به این شهدا توجه نشود.

یکی از مشکلات دیگری که درباره شهدای ترور وجود داشت مربوط به سیاستهای دولت سازندگی و اصلاحات بود به گونهای که در این دو دولت به روشنی ما شاهد بودیم که کمتر به مقوله ترور پرداخته شد و این دولتها براین باور بودند که پرداختن به موضوع ترور دشمنان ما را بزرگ میکند روندی که اصلا برای بنده قابل پذیرش نبود.

در بیست سالی که ما به مقوله ترور توجهی نکردیم سبب شد تا دونسل ما از جریان نفاق چیزی ندادند از این رو در شرایط فعلی با وضعیت دشواری روبه رو هستیم.

از نظر بنده بنیاد شهید تابع شرایط سیاستهای کشوری است و در مقطعی که مقوله ترور از دستور کار کشور خارج شد ما شاهد عدم پرداختن به این موضوع بودیم به گونهای که مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده شهدای ترور در هفت تیر سال گذشته به موضوع اشاره میکند که ظرفیت 17 هزار شهید ترور امر بسیار بزرگی است که ما ازآن غفلت کردیم روندی که به خوبی نشان دهنده عدم استفاده از ظرفیت این شهداست که امیدواریم در آینده اصلاح شود.

ارسال دیدگاه شما