علي صمدپور از هنرمنداني به حساب میآيد كه در دورههاي گوناگون فعاليتها و كارهايش سمت وسوهاي جورواجوري را آزموده است. هنرمندي صاحب باور و انديشه كه در جايگاههاي گوناگون كوشش داشته با درافكندن طرحي نو در دنياي نشر موسيقي اثرگذار باشد. چه هنگامیكه در نشر ماهور در شكلگيري جزوههاي همساز همكاري داشت؛ چه آن هنگام كه در نشر ماه ريز مجله شنيداري گوش را به دست دوست داران میرساند. او در اين روزگار كه مديريت هنري خانۀ هنر خرد را دارد؛ به پشتيباني هنرمندان جوان تر آمده و با نشر كار جوانان روح اميد را در هنرمندان آينده ايران بزرگ میدمد و به ياري نشر آثار جوانان در اين روزگار سخت آمده. از ديگر فعاليت هايي كه با حضور او در خانۀ هنر خرد شكل گرفته چاپ پارتيتورهاي آهنگسازان ايراني است كه در اين روزگار كم رمق نشر، خود به تنهايي كوششي درخور ستايش به حساب میآيد.
گفتگو با اين هنرمند در سه برنامه مجله موسيقي تدوين شده. مجله موسيقي راديو فرهنگ از سري برنامههاييست كه از ساعت يك ونيم تا دو بامداد هرروز پخش میشود و دوستداران برنامههاي موسيقي با دانستن هنگام پخش برنامه میتوانند در فرصتهاي ديگر اين برنامههارا از درگاه راديو فرهنگ بارگذاري كنند و برنامه را بشنوند.
طي گفتگوي صادق چراغي با علي صمدپور بخشهايي از ساختههاي صمدپور از راديو فرهنگ پخش و شنيده شد.
صمدپور همكاري ده ساله با استاد خود حسين عليزاده داشت و در كنسرتهاي متعددي با اين استاد همراه بود.
از آلبوم هاي علي صمدپور مي توان به موسيقي هايي كه او براي برخي فيلم ها ساخته اشاره داشت. ماهیها عاشق میشوند را صمدپور براي فيلمي به همين نام به كارگرداني علي رفيعي ساخت؛ و دو آلبوم ديگر او يعني«در میان ابرها» و «تردید» نيز از ديگر موسيقي فيلم هاي اين هنرمند است كه ناشر اين آلبوم ها نشر ماه ريز است.
در گفت وشنود مجله موسيقي راديو فرهنگ بخش هايي از اين موسيقيهاموسيقي زمينه برنامه بودند و علي صمدپور
از چگونگي تجربه ساخت اين موسيقيهاو ديگر كارهاي خود سخن گفت. افزون بر اينهاصمدپور به دنياي نوشتن هم دل بسته است و پيش تر از او مجموعه داستان هاي كوتاه «ماه مستقيم رفت» توسط نشر ماه ريز منتشرشده است.
در بخشي از اين گفتگو صمدپور به نوع نگاه خودش به دنياي آموزگارانش اشاره داشت و دراين باره گفت:
بيشترين چيزي كه میتونم روش تكيه بكنم اينه كه شايد معلمهاي اصلي من يه جوري معلم هاي مستقيم من نبودند. در واقع معلم هاي اصلي من اونايي بودند كه شايد برخي وقتهابه خاطر امرار معاش در رابطه با كارهايي با اونها در تماس قرار میگرفتم، و اونا از راه همين ارتباطي كه حاصل میشد به من چيزهايي رو ياد میدادند و منتقل میكردند.
يا شيوۀزندگي شون رو من شايد ناخودآگاه الگو گرفته باشم. اينو به عنوان يه واقعيت میتونم بهش اشاره كنم كه شايد زندگي هنري من اگر توي يه جنبههاي مختلفي داره میگذره به خاطر الگو گرفتن از اون آدمها باشه. من جوهره زندگي كردن، هنر و زندگي رو با همديگه پيش بردن رو بيشتر از اوني كه از معلم هاي اصليم ياد گرفته باشم، از معلم هاي غيرمستقيمم آموختم؛ كه میتونم از معلم هاي غيرمستقيمم اشاره بكنم به فوزيه مجد؛ حسين دهلوي؛ فرامرز پايور؛ هوشنگ ظريف كه البته استاد هوشنگ ظريف معلم مستقيمم هم بوده. باكارهاي مشتركي كه با آدم هايي از اين دست داشتيم يا پروژههاي مشتركي كه من توشون حضور داشتم و اون آدمهاهم بودن يا زير دستشون من كار میكردم، به هر كدوم از اينا كه نگاه میكردم و میكنم میبينم كه اينهاهم آدم هايي هستند كه جنبههاي مختلفي تو زندگي شون داشتند. به عنوان مثال هيچ وقت آقاي دهلوي راضي نشدن به اينكه صرفاً يه آهنگسازي و اجرايي بكنن و همۀزندگي شون رو به اين بگذرونن كه دغدغه اينو داشته باشن كه كتاب چاپ كنن. علاوه بر كتاب هايي كه تأليف میكردن كه كردند و همچنين چاپ پارتيتوراشون، كمك كردن به موزيسين هاي ديگه تو پروژههاي ديگه و يه مقداري كار گروهي كردند. همين طور آقاي پايور رو اگه نگاه بكنيد به زندگي شون همين طور بودند. هميشه هم خيلي موسيقي ساختند، هم خيلي پرداختن و هم خيلي در واقع ثبت و ضبط كردن. براي همين من فكر میكنم خيلي به سرعت از حدود 18 یا 19 سالگي كه با اين آدمهادر ارتباط قرار گرفتم، به خاطر علاقۀ- شخصي كه به نت نويسي داشتم زود اينو يه الگويي گرفتم كه يه هنرمند فقط نبايد فقط در يك جبهه باشه و يك كار رو فقط انجام بده. يعني مثلاً من نوازنده ام و همون كار رو فقط بكنم؛ و میديدم كه اين آدمهاابعاد خيلي مختلفي دارن. وقتي آقاي دهلوي مینشستن نُت تصحيح بكنن يه ويرايشگر به تمام عيار بودن، وقتي كه پاي اركستر میايستادن رهبري میكردن يه رهبر تمام عيار بودن، همين طور وقتي كه كار آهنگسازي میكردن يك هنرمند تمام عيار بودند. همين طور آقاي پايور نه در نوازندگي چيزي كم داشتند نه در قسمت هاي ديگه، شايد اين از اون جنبه باشه.
مردم شناسي موسيقي
گفتگوي صادق چراغي با صمدپور به مباحث مردم شناسي موسيقي هم گسترش پيدا كرد. چراكه آقاي صمدپور به كار نوشتن هم علاقه مند و مشغول هستند؛ و همه اينهاكافي ست كه نگاه اين هنرمند از سمت وسوي آسيب شناسي جامعه موسيقايي هم باارزش باشد. سخن از جامعه شتاب زده و بي حوصله اين روزگار بود. به هرروي افراد جامعه ديروز كه آرمان گرا بودند و اهل كتاب و درنگ كردن، اكنون از هنرمندان كهن سال اين روزگارند. از ديگرسو جواناني كه هنرمندان اين روزگار به حساب میآيند منش و گفتار خود را دارند. در پارهاي از رفتار و گفتار بخشي از هنرمندان جوان اين روزگار برخي خودگويي هاي عجيب وغريب هم نمود پيدا میكند. چنانكه برخي مدعي میشوند نخستين شاهكار جهان را ساخته اند و گروهي ديگر ميگويند موسيقي اي كه ساخته اند در اين روزگار دريافت نمیشود و آنها و موسيقي شان بيست سال ديگر درك و فهم خواهند شد.
مجري برنامه - صادق چراغي - میخواست ديدگاه - علي صمدپور - را درباره اين نوع پنداشت زدگي و توهم نبوغ داشتن بداند. صمد پور دراين باره گفت: بله اگر بخوام من يه مقداري به اين موضوعي كه شما بهش اشاره كردين درست تر نگاه كنم، فكر میكنم كه ما دوتا نكته در جامعمون هست كه خارج از بحث هنر و موسيقي در شكل كلاني رواج داره. در جامعۀ ما دوتا اتفاق ناگوار در حال اتفاق افتادن بوده و اين تقريباً میتونم بگم كه 30 یا سالي 40 هست كه داره اين اتفاق ميافته. نام يكيش رو من گذاشتم -
بنگاه زودبازده و دومیاش افتتاح طرح ناتمام. بزرگ ترين فاجعه اي كه در معماري ميتونه اتفاق بيفته اينه كه يك ساختماني كه 50 درصد يا 10 درصد كارش مونده رو افتتاح كنن. حالا هر چي كمتر، فاجعه بارتر؛ يعني هرچه اين درصد ناكاملي بيشتر بشه فاجعه بيشتره. هيچ زماني اون ساختمان به اون نقطۀاتمام نخواهد رسيد و اين اتفاق
بارها و بارها و بارها و در خيلي از پروژههاحالا نه در قالب مثال ساختمان، در حال اتفاق افتادن هست. در جامعهي ما، ما عادت كرديم به اينكه با هيچ پديدۀتماماً كاملي روبرو نشيم. به اصطلاح میشه گفت طرح موقت. دائماً روبه روييم با پروژههايي كه افتتاح میشن، شروع به كار م يكنن، اما اعلام م يشه بيست درصدشون هنوز مونده و اين
بيست درصد تا آخر هم خواهد ماند. اين اولين معضله؛ و به نظر من اين يك اخلاق اجتماعي رو به وجود م يياره كه توي تمام اركان هم هست. فقط تو موسيقي نيست و تو هنر نيست. حتي توي تكنيك هم هست توي علم هم هست توي همه اركان جامعه رسوخ م يكنه كه آدمهاعادت بكنن به اين كه هيچ چيزي رو در شكل كاملش نبينن. و نكته ي دوم بنگاه زودبازده؛ يعني شما الآن سرمايه گذاريهارو كه نگاه میكنيد در اقتصاد اتفاق ميافته، اين رويداد زماني روي
ميده كه سرمايه گذار مطمئن بشه به سرعت به سود و پولش میرسه. براي سرمايه گذار ما امروز جملۀارزشمندي مثلاً از هزار و هشت صد و پنجاه، Since كه پائين بعضي از نشان هاي تجاري باتجربه و پيرسال میبينيم كه مينويسن اين براي كسي ارزشي نداره. ما براي اينكه بالا پائين شديد اقتصادي و بحران سياسي رو زياد پشت سر گذاشتيم،
عادت كرديم به اينكه محتاط باشيم. در اينكه جايي كه میخواهيم سرمايه گذاري بكنيم بايد به سرعت پول خودمون و بيشتر از اون رو به دست بياريم. اين هم اخلاقيه كه از اقتصاد وارد همه چيز میشه. امروز يك هنرمند موسيقي اگر بهش بگي كه بايد 8 سال فقط دوران مقدمات رو طي كني، 5 سال بايد با فلان استاد و بيسار استاد و فلان هنرآموز و نمیدونم فلان، در تماس باشي. تا اينكه به اون نقطه اي برسي كه كارت قابل ارائه باشه، هيچ زماني در واقع فكر نمیكنم باورش بشه كه كسي بايد يه هم چين پروسه اي رو طي بكنه. براي همين هست كه شما امروز خوانندهها و نوازندههايي رو میبينيد كه بدون هيچ سابقه اي، بدون هيچ طي كردن پله كافي اي، تونسته باشن به نقطه اي برسن كه با ارائۀاولين كارشون فكر نكنند كه تبديل شدن به يك آدمیباشهرت جهاني يا يك هنرمند بسيار تأثيرگذار. عموماً وقتي كه میخوان به عرصه هنر وارد بشن، به لحاظ عمق و درك در خام ترين شكل ممكن وارد میشن. از لحاظ ارائه اين جوري میتونم توصيفش بكنم؛ ظهور م يكنن مخاطب پيدا میكنن و به سرعت هم افول میكنن.
همۀاينهابخشي از گفتگوي بلند اين سه برنامۀمجله موسيقي راديو فرهنگ با علي صمدپور بود. دوستداران اين هنرمند براي در جريان قرار گرفتن همه گفتگو میتوانند به سايت راديو فرهنگ به نشاني radio.iranseda.ir رفته و با دانستن تاريخ پخش برنامه كه بامداد روزهاي 15،16 و 17 آذرماه هست برنامههارا دانلود كرده و آنهارا بشنوند. ساعت يك و نيم تا دو بامداد، هنگام پخش اين سري برنامه هاست.